• جمعه, 31 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

نگاهی به دور جدید مذاکرات قطر

نگاهی به دور جدید مذاکرات قطر

اکنون طالبان در پی تثبیت نقش رهبری کننده شان در نفس قدرت سیاسی در فردای تشکیل حکومت موقت و رفتن بسوی ساختار نظام سیاسی آینده در مذاکرات قطر در همدستی با خلیلزاد هستند.

پس از یک دوره تنش های سیاسی میان نمایندگان دولت افغانستان و نمایندگان طالبان شورای کویته و طالبان دفتر سیاسی قطر که با تشدید حملات خشونت بار و مرگباری چندجانبه طالبان و داعشیان و همچنان نیروهای سایه در بیست و یک ولایت افغانستان عجین شده و ترورهای هدفمند سیاسی که فرهیختگان سیاسی فرهنگی و شخصیت های ملی و فرماندهان ارتش و پولیس و در یک کلام جامعه روشنفکری نسل سوم را هدف قرار داده که با سیاست هایی آیالات متحده و پاکستان و عربستان و حضور طالبان در جلوه ای صدرنشینی ناخدای کشتی شکسته در هدایت و رهبری آینده نظام سیاسی افغانستان مخالفت می کنند، بار دیگر نمایندگان دولت افغانستان به ریاست محمدمعصوم استانکزی که در ترکیب هیات نمایندگان دولت کابل پنج زن از جمله فوزیه کوفی نیز شامل هستند با نمایندگان طالبان شورای قطر و کویته به میزبانی دولت قطر و ریاست جلسه بدست خلیلزاد دلال سیاسی نماینده آیالات متحده و مجری اجندای سیاسی قصر سفید در جنوب آسیا، دور هم دو طرف میز مذاکرات «بین الافغانی» نشستند.

محمد اشرف غنی درباره آغاز دور جدید مذاکرات نمایندگان دولت کابل به ریاست استانکزی و مدیریت عبدالله عبدالله در جلوه رییس شورای مصالحه، سخن گفت و افزود: نمایندگان دولت دیدگاه جمهوری اسلامی افغانستان را در حراست از مدتیت و قانون اساسی و دست آوردهای دموکراسی و حقوق شهروندی در مذاکرات از نو مطرح می سازند. ما صلح می خواهیم. صلح با عزت و مثبت نه صلح تحمیلی دوره تحمیل سپری شده است. طالبان باید در قدرت سیاسی سهیم شوند. البته، عبدالله عبدالله طبق معمول سخنرانی کرد و ابراز امیدواری برای رسیدن به یک صلح سر تا سری و آتش بند دایمی و پایان دادن به خشونت ها ملاعبدالغنی برادر نیز اظهار کرد که ما در افغانستان حکومت اسلامی بدون تعبیض و مستقل و آزاد می خواهیم.

البته، میان طالبان شورای قطر و طالبان شورای کویته رقابت و همچشمی و تنش سیاسی بر سر قدرت و رهبری نظام آینده سیاسی افغانستان یافت می شود و این که طالبان مخالف شورای کویته و قطر که مذاکرات قطر را رد می کنند تحت پوشش سپاه قدس شاخه بیرون مرزی سپاه پاسداران انقلاب ایران قرار دارند. کیان گروه های طالبان اختلافات قومی و سیاسی جوش می زند. طالبان در درون خودشان ناسازگارند. این ناسازگاری به یقین وقتی که طالبان به صحنه قدرت در داخل برسند تشدید بسوی فصل جدید رقابت ها و جنگها خواهد شد که نیروهای مخالف پاکستان و امریکای داستان فتنه ها با طالبان ضد امریکا و پاکستان و ضد سعودی داستان که با چهل سال خنجر زنی از پشت سر به مردم افغانستان پیچیده است یکجا در جبهه مقاومت ملی با آنها خواهند شد و علیه طالبان امریکایی قطر و علیه طالبان پاکستانی و برضد ملایان وهابی سلفی روایت گویی اشدا جاهل به قرآن و سنت و مجموعه معارف دینی که شامل اعتقادات و ارزش ها و اخلاق و اصول دین و اصول فقه و بنابراین شامل فلسفه، علم کلام، جامعه شناختی، روان شناسی، انسان شناسی و تمدن و فرهنک و هنرشتاسی نیزمی شود خواهندجنگید. امریکا و غرب و پاکستان و عربستان سعودی و قطر داستان در فصل جدید رقابت های چندجانبه ای بین المللی و منطقه ای در زمین خراسان-افغانستان قبرستان امپراتوری ها، مجازات های چندجانبه خواهند شد.

این روشن است که پس حمله جنگنده های امریکایی برمواضع طالبان در هلمند، که قصد داشتند لشکرگاه مرکز هلمند را تصرف کنند و تشدید فشارها در جنگ علیه طالبان در دفاع از دولت افغانستان و فشار پنتاگون و ترامپ و پیمپیو وزیرخارجه امریکا، بر جنرال های تصمیم گیرنده سیاست خارجی پاکستان که حکومت عمراخان را به نوک پنجه قدرت سیاسی می چرخانند، رهبران اسلام آباد و ای اس آی و شورای کویته پوره ملا شدند که امریکا چه دولت ترامپ و چه دولت جو بایدن که با تایید کنگرس به حیث چهل و ششمین رییس جمهور آیالات منحده روز 20 جنوری سال جاری رسما قدرت را از دولت ترامپ تحویل می گیرد، هرگز تاج و تخت افغانستان را یکجا در قدم های قومانداناتن پاکستان و طالبان قمار سیاسی نمی زنند که بکلی نیروهای مخالف طالبان را از صحنه دور سازند و «امارت» جانشین «جمهوریت» شود قسمی که آی اس آی قوماندان اعلی طالبان در ذهنیت سیاسی پیوسته عمق دکترین سیاسی نظامی ژیوپولیتیک-استراتژیک را بر همین مبانی جانشینی «امارت» بر «جمهوریت» استوار در تشدید خشونت های حملات چند ضربه ای سرگیجه آفرین کرده است. امریکا و انگلیس هشیارتر و قوی تر از جنرال های پاکستانی در صحنه جهان تغییر کرده چندقطبی هستند.

جنرال هایی خون آشام پاکستانی و نیروهایی ارتجاعی مافیای وابسته به آی اس آی در این درامه سیاسی تغییر کرده همرای نیروهای سایه قاتل فرهیختگان فرهنگی و سیاسی ترورهایی اخیر به یقین مجازات های استخوان شکن در دور جدید بازی های چندجانبه خواهند شد. غلامان و فتنه ها و دزدان که جهاد مردم جنبش های خود انگیخته مردمی را از مردم دزدیده اند و به ثروت های قارونی حرام دست یافته اند به یقین مجازات و چنواری های ترورهای ناگهانی گرفتار و تباه و خونبار خواهند شد.

از این جاست که طالبان که پیش از فشارها و بمباردمان شدن ها پای را در یک موزه تصرف قدرت سیاسی از راه نظامی کرده بودند، با ضربات مرگباری که در هلمند و بدخشان و بغلان و شمالی بر آنها وارد گردید، از تهدید تصرف کابل و سایر ولایات کشور به وسیله نیرو نظامی کوتاه آمدند و فهمیدند که امریکا به این زودی و آسانی دست از حمایت از جمهوریت و نیروهای تحت پوشش در افغانستان نمی کشد، دوباره تحت ریاست خلیلزاد تن به مذاکره در قطر اند.

اکنون طالبان در پی تثبیت نقش رهبری کننده شان در نفس قدرت سیاسی در فردای تشکیل حکومت موقت و رفتن بسوی ساختار نظام سیاسی آینده در افغانستان در مذاکرات قطر در همدستی با خلیلزاد هستند و دعوای دارند که هفتاد درصد قدرت سیاسی از آن طالبان است و باید اشرف غنی استعفا دهد و حکومت موقت تشکیل گردد.

این در حالی است که ارگ که پیوسته «شعار جمهوریت» را محکم می داشت و در برابر پاکستان و طالبان که شعار استعفای اشرف غنی و تشکیل حکومت موقت را در اجندای سیاسی مذاکرات دوحه برجسته می نمود، در حالیکه با شعار قانون اساسی و حفظ حقوق شهروندی و پابندی به اصول دموکراسی و عِرق ملی و مدنیت بیست سال اخیر و حمایت از حقوق بشری از صلح با عزت و صلح مثبت سخن می گوید، این را اشرف غنی فهمیده است که تشکیل حکومت موقت در نفس سازشنامه دوحه یم اصل قبول شده برای ترامپ و جو بایدن و جنرال های پاکستان است که در روکش طالبان مردم افغانستان را قلاع بند کرده اند و هر روز سربازان و فرهنگیان افغانستانی را در جبهه جنگ نظامی و سیاسی و در جبهه جنگ فرهنگی ترورهای خونین می کنند که تنها در دو ماه گذشته برطبق آمار که جنرال خالد وزیر دفاع ملی افغانستان در پارلمان می ارایه می داد، 510 مورد حملات انفجاری، 500 مورد حملات چریکی و سی و پنج مورد حملات تروریستی هدفمند سیاسی و کشتار 1050 غیرنظامی بیگناه بدست نیروهای طالبان در ولایت های هلمند، لوگر، دای کندی، بدخشان، تخار، فاریاب، سرپل و سمنگان و بغلان که با تخریب دکان ها و خانه های مردم و به آتش کشیدن و زن ستیزی ملایان طالبان همراست که ده درصد تلفات را نسبت به سال گذشته در کشتارهای غیر نظامی می نماید.

در هر صورت، ارگ فهمیده است که تشکیل حکومت موقت اصل قبول شده برای ترامپ و جو بایدن است که به تاریخ 20 جنوری قدرت را از کله خراب دیوانه مو طلایی تسلیم می شود، که طرفدارانش را تشویق به حمله به کنگرس امریکا، در روز چهارشنبه ششم جنوری نمود که نه تنها دموکراسی را در کشور ما در به چالش کشید و بدنام در تاریخ سیاسی امریکا کرد بلکه جامعه امریکا را به دو بخش از طبقات دارای منافع متفاوت اقتصادی در یک پیکار تاریخی سیاسی و اقتصادی در تقابل با هم گیر انداخته است.

اکنون اشرف غنی، برای هماهنگ ساختن روند رویدادها بسوی تشکیل حکومت موقت را قسمی پلان سازی و مدیریت می کند که از مشاورین خارجی قضیه به شمول انگلیس و لابی های امریکایی به وی می رسد تا رقبای داخلی را که در تنش های چندجانبه گیر انداخته به شمول کرزی را دَور بزند و در پیچ و خم تقسیم قدرت ریاست حکومت موقت را از آن خودساز دو نقش رهبری کننده را همچنان در دور جدید بازی ها زیر نگین انگشتری به حمایت جوبایدن که درصدد ایجاد یک حکومت موقت و سپس حکومت منتخب است که در آن هم طالبان و هم احزاب سیاسی و جزایر قدرت تحت پوشش امریکا و هم نیروهای تحت پوشش هندوستان، ایران، ترکیه و روسیه که در قضایای جنگ و صلح افغانستان نقش بازی می کنند در قدرت سهیم شوند. غنی درپی بدست آوردن ریاست کرسی حکومت موقت است و حفظ نیروهای چپ و راست مخالف طالبان و پاکستان در حول ارگ است. غنی گپ را فهمیده و اوراق زیادی برای بازی هنوز در دست دارد. بدنه اصلی نیروهای مخالف طالبان بسوی ارگ میلان دارد. ارگ وقتی می تواند که باز وارد بازی ها در نقش رهبری داشته باشد که حمایت مردمی در قدم اول و حمایت بین المللی در قدم دوم داشته باشد.

اشرف غنی، با انتصاب راحله دوستم به حیث وکیل انتصابی در پارلمان که واکنش های متفاوت را آورد، در پی بدست آوردن حمایت مارشال دوستم رهبر جنبش ملی است که درانتخابات 1993 یک و نیم میلیون رای از مردم از بیک را به پای غنی سپه سالاتر ریخت و نگذاشت عبدالله عبدالله به ریاست جمهوری برسد که از دست سپه سالار غنی، دوستم چنان در صحنه سیاسی منزوی و خون بینی در خانه اش حبس نظارتی شد که اگر ترکیه مداخله نمی کرد و امریکا رضایت نشان نمی داد، ارگ در روسیه احمدایسجی قبر جنرال دوستم را در زندان می کند که رتبه مارشالی را نمی دید.

اکنون دور جدید معامله گری های چندجانبه سیاسی هم در داخل و هم در یعُدی خارجی قضیه سیاسی جنگ و صلح افغانستان میان قدرت های بین المللی و منطقه ای در حال شکل گرفتن بر سر ترکه ثروت 3 هزار میلیارد دلاری و دوصد میلیارد دلار مواد مخدر ثروت زمین و آب و نیروکار ارزان مردم افغانستان و داشتن جای پای در بازار پر ثروت دور و یه دورخه چندجانبه داد و ستدد اقنصادی افغانستان در جهان چندقطبی ژئوپولیتیک-استراتژیک در چهارراه وسطی آسیای جنوبی است که پاکستان در روکش طالبان در پی بدست آوردن هفتاد درصد از قدرت سیاسی دردم نقد است تا در خم و پیچ تشکیل حکومت موقت که با تشکیل لویه جرگه برای تغییر ساختار نظام آینده سیاسی و تغییر قانون اساسی همراه است که خواهی نخواهی با تغییر قانون اساسی و شامل شدن احکام فقه روایتی در قانوان اساسی به جای انتخابات براصول قبول شده دموکراسی و حضور احزاب سیاسی در انتخابات، اصل فقاهتی شورای حل و عقد و انتصاب و بیعت به رسم شریعت انتخاب خلیفه را جایگزین خواهند ساخت که راه را به سوی صدرنشینی ملایان آی اس آی برمسند قدرت سیاسی و رهبری جامه 98 درصد مسلمان سنی مذهب 85 درصد بی سواد روایتی خواهد نشاند.

مشکل بنیاد مردم افغانستان و به ویژه نسل تحصیل کرده و دانشگاهی فرهیخته آگاه به مسایل زمان و عقلانیت علمی جهان معاصر و عدالت و اخلاق حق مدارانه و مقوله «انسان» و آزادی انسان و پاسداران حقوق بشر و عدالت اجتماعی با طالبان این نیست که نیایند و شریک قدرت سیاسی نشوند. بلکه مشکل بنیاد جامعه آگاه و روشنفکری نسل جدید تحصیل یافته دانشگاهی اعم از مروزن و دختر و پسران فرزندان اقوام پشتنون، تاجیک، هزاره، از بیک و ترکمن و ایماق و سایر اقوام نسل سوم روشنفکران با طالبان در دو طرز نگاه به جهان و تاریخ و انسان است و حقوق بشر و مقوله های عدالت اجتماعی، دموکراسی، ملی گرایی، حقوق شهروندی، حقوق بشری، آزادی بیان، آزادی های مدنی و حریم شخصی و هویتی و حق انتخاب و تصمیم و حق ظاهر شدن زن در جامعه و سیاست و تحصیلات عای است که طالبان مدارس فقاهتی منکر آن هستند. چطور می تواند این طور باشد؟ چگومه جامعه روشنفکری اهل تحصیل و کمال و فهم و آگاهی می توانند با آن مفاهیمی که اندکی بیشتر در بالا از آن ها نام بردیم که درفقه روایتی طالبان ضداسلامی و ضدشریعت است، در فضای سیاسی و قانون اساسی شریعت مدار نوین و اجتماع 85 درصد مسلمان روایتی تحت تاثیر ملایان طالبان، زندگانی کنند و یا از این دست مفاهیم یادآوری کنند؟

طالبان نه در پی ایجاد یک نظام جمهوری اسلامی افغانستان براساس قوانین قبول شده مردم سالاری به رسم دموکراسی احزاب سیاسی و انتخابات هستند و نه درپی سایر مفاهیم از جمله حقوق شهروندی، حقوق بشری، آزادی بیان، آزادی های مدنی هستند و نه تساوی حقوق مرد و زن را براساس فقه روایتی به رسمیت نمی شناسند. طالبان از خود دفتر قضا و کتاب های روایات در هر موضوع قضایی و حقوقی دارند و از نظر فقه طالبانی مرد بدون ریش و زن بدون سطر عورت سر تا قدم سیاه پوشیده حق زندگی در جامعه فقاهتی طالبان مدارس دین خویی استنجا و طهارت ندارد.

با آمدن طالبان تازه مشکل جامعه دیگر اندیشان از نو سر بیرون می کند. طالبان شریعت روایات، نه فقه قرآن کریم، را تطبیق می کنند. آنها با کسی شوخی ندارند 85 درصد مسلمان بی سواد افغانستان زیر بار ملایان و آخوندهای روایتی مدارس ادبیات تکفیری زندگی می کنند و طالبان بیش از 60 درصد از خاک و مردم افغانستان را تحت کنترول قرار داده اند و قوانین فقاهتی را اجرا می کنند و نبض فکر جمعیت هایی میلیونی دردهات و حتی در داخل شهر کابل 5 میلیونی افغانستان و به ویژه در شرق کابل در پلچرخی و سیدنور محمدشاه مینه و شمالی و قره باغ و بگرام بدست دارند. با آمدن طالبان جامعه روشنفکری و به ویژه زنان دردام های چندجانبه فشار های لایه به لایه گیر خواهند افتاد. پس، بیدار شوید پس متحد و غمخوار شوید پس بدانید که با وارد شدن لشکر بیرون مرزی آی اس آی، در صحنه سیاست و قدرت افغانستان، خطر بزرگ است برای نسل سوم روشنفکران دردمند فرهیخته گان افغانستانی که در تیرس تیر تکفیری فقاهتی طالبان سیاه دلان و سیاه فکران بسیار پر قدرت قرار خواهند گرفت که نبظ 85 درصد مردم دین خورا در دست دارند. پس ای روشنفکران مومن انقلابی سر به دست در راه آزادی و سرفرازی مردم وطن با هم متحد شوید. یک دست و یک بازو شوید و بدانیدکه بدون وحدت واقعی و همدلی و اخلاق نیکو در روش برخورد و سخن و وفاداری به آرمان های والای مردمی، در دور جدید پراگنده پراگنده پارچه پارچه شکار صیادان ماهر و فاسد و غلامان اجنبی خواهید شد.

پس، وفادار شوید به خود و راه آزادی و بدانید تا زمانیکه جنبش روشنفکری پایه واقعی مردمی در ما بین مردم 85 درصد بی سواد و بی خبر آله دست ملایان و آخوندهای سیاسی همبازوی ارتجاع داخلی و خارجی، پیدا نکند شما با این واژه هایی حقوق شهروندی، حقوق بشری، آزادی بیان، آزادی های مدنی و دموکراسی و از این قبیل شعارها به هیچ جایی نمی رسید که نمی رسید. جنبش روشنفکری بی پایه مردمی در جمعیت های میلیونی که اصل نیروی محرکه انقلاب و دگرگونی کیفی هستند به هیچ جایی نمی رسد که نمی رسد. پس متحد شوید. پس همدیگر را تحمل کنید و با صادقان و وفاداران را آزادی و مردم دوست و همدل در احترام متقابل همدست و همراه بسوی آزادی و عدالت و نور شوید. انشاالله تاریخ بسوی آزادی و عدالت می رود. پس دلتنگ و نا امید و افسرده و سست نشوید اگر شما آزادیخوا و پاسدار عدالت و سرفرازی ما در وطن هستید.

محمد صدیقی

  پربازدید ترین