• جمعه, 31 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

فاجعه غرب کابل؛ این میراث امریکاست

فاجعه غرب کابل؛ این میراث امریکاست

 این میراث شوم اشغال نظامی و سپس خروج غیر مسئولانه امریکا و متحدانش از جمله انگلیس است؛ آنهایی که از یکسو با طالبان، پیمان صلح امضا می کنند، از سوی دیگر، داعش و دیگر گروه های تروریستی را به صورت پیدا و پنهان، مورد حمایت همه جانبه قرار می دهند و از جانب دیگر، به دروغ، سخن از «دستاوردهای دو دهه اخیر» و حمایت از دولت، مردم و نیروهای امنیتی افغانستان می زنند.

وزارت داخله، کشتار فجیع غرب کابل را جرایم جنگی دانسته و گفته که مراکز آموزشی مصونیت جنگی دارند و طالبان مسئول این حمله هستند.

به باور این وزارت هدف از این کار طالبان وارد کردن فشار بر مردم و حکومت افغانستان است.

سفارت انگلیس در کابل نیز این حمله را «محکوم» کرده و گفته که هدف قرار دادن دانش آموزان غیر قابل تصور است. این سفارت خواهان پایان فوری خشونت‌ها شده تا کودکان بی‌گناه دیگر جان خود را از دست ندهند.

امریکا نیز حمله به این مکتب دختران را "وحشیانه" خوانده و «محکوم» کرده است. واشنگتن خواستار خاتمه فوری خشونت‌ها و هدف قراردادن غیرنظامیان در افغانستان شده است.

دولت امریکا افزوده که به حمایت و مشارکت با مردم افغانستان ادامه خواهد؛ زیرا مردم افغانستان مصمم هستند که ببینند دستاوردهای دو دهه گذشته از بین نخواهد رفت.

آنتونیو گوترش؛ دبیرکل سازمان ملل هم این حمله را «محکوم» کرده و گفته که عاملان این جنایت فجیع باید پاسخگو باشند.

با این حال آقای گوترش به خوبی می داند که عاملان این جنایت هولناک و فاجعه بار چه کسانی هستند و چرا مردم افغانستان همه روزه قربانی فجیع ترین جنایت های ضد بشری می شوند.

این میراث شوم اشغال نظامی و سپس خروج غیر مسئولانه امریکا و متحدانش از جمله انگلیس است؛ آنهایی که از یکسو با طالبان، پیمان صلح امضا می کنند، از سوی دیگر، داعش و دیگر گروه های تروریستی را به صورت پیدا و پنهان، مورد حمایت همه جانبه قرار می دهند و از جانب دیگر، به دروغ، سخن از «دستاوردهای دو دهه اخیر» و حمایت از دولت، مردم و نیروهای امنیتی افغانستان می زنند.

در اعلامیه های ریاکارانه امریکا و انگلیس حتی به عوامل اصلی این جنایت، هیچ اشاره ای نمی شود؛ زیرا آنها می دانند که چه دست های خون آلودی در پشت این جنایت تکان دهنده قرار دارند و  انگیزه شان از خلق این فاجعه ضد انسانی چه بوده است؛ اما اگر افشا شوند در آن صورت، صلح جنایتکارانه غرب با تروریست ها آسیب خواهد دید.

با این وجود همه مردم افغانستان می دانند که عوامل اصلی این فجایع، امریکای جنایتکار و تروریست های دست آموز آن هستند. آنها در عین حال نسبت به ماهیت صلح امریکا و طالبان نیز آگاه اند و آنچه در غرب کابل رقم خورد، یکی از پیامدهای ابتدایی خیانت بزرگی بود که نطفه اولیه آن در دوحه بسته شد.

در این میان، هیچ راه نجاتی جز اتحاد و همبستگی وجود ندارد. در این شکی نیست که در غرب کابل، یک اقلیت قومی و مذهبی خاص، آماج قرار گرفت؛ اما هیچکس نباید تصور کند که از پیامدهای اشغال و استعمار و تبانی خاینانه امریکا و انگلیس با تروریست ها در امان است. این سرآغاز یک فاجعه مهیب و فراگیر است که به سرعت گسترش خواهد یافت و فجایع دهه 70 خورشیدی را دوباره زنده خواهد کرد.

برای عبور از این وضعیت، همبستگی و اتحاد ملی برای دفاع، تنها راه است. شیعیان، سنی ها و همه آحاد ملت زخم خورده افغانستان باید دست در دست هم دهند و برای آزادی کشور از چنگال دژخیمان جنایتکار، تروریست های خون آشام و حامیان شناخته شده شان به ویژه امریکا متحد شوند.

این جنایت یکبار دیگر یادآور شد که خوش بینی ساده لوحانه به پیامدهای مثبت صلح امریکایی به دور از واقعیت است و هرگز تحقق نخواهد یافت. مردم افغانستان نیازمند صلحی عادلانه هستند؛ صلحی که شالوده اصلی آن بر عدالت بنا شده باشد تا بار دیگر جنایتکاران بزرگ، بر سرنوشت شان مسلط نشوند و استبداد و سرکوب و نسل کشی و تصفیه قومی و پاک‌سازی مذهبی مثل زمان سلطه رژیم امارت، اوج نگیرد.

امریکا مردم افغانستان را در مسیر جهنم قرار داده و صلح خلیلزاد با طالبان، این روند را تسریع می بخشد؛ اما این شرایط، اجتناب ناپذیر نیست. می توان از آن نجات یافت و به رستگاری رسید. شهدایی که دیروز در کابل به خون غلتیدند و هزاران شهید مظلوم دیگر این سرزمین که قربانی اشغال امریکا و جهاد امریکایی طالبان شده اند، نشانه هایی برای هدایت یک ملت فک‌زده به راه رهایی و رستگاری اند. این خون ها باید ما را در برابر امروز و فردای سرزمین مان، مسئولیت پذیر بسازد، متحد کند و برای تکرار این فجایع مخوف و خونین، در کنار یکدیگر بایستیم و از خط کشی های استعمارگران، تروریست ها، تکفیری ها و مزدوران اشغال و سلطه، برای تفرقه و تقابل، پرهیز کنیم. در غیر آن، فاجعه به سرعت فراگیر خواهد شد و شیرازه ملت از هم خواهد گسیخت. در آن صورت، دیگر نه فرصت التیام زخم ها را پیدا می کنیم و نه اراده و قدرت انتقام از دشمنان تا رسیدن به استقلال و رستگاری را.

  پربازدید ترین