ماه جبین را کی کُشت؟
پدر مقتول به آماج: دخترم را نه طالب کُشت و نه هم خودکشی کرد، توسط خانواده نامزدش به قتل رسید
پس از گزارشهای مختلف از قتل ماهجبین حکیمی، افسر قطعات خاص، اعضای خانوادهی مقتول به گزارشگر آماج گفته که او توسط اعضای خانوادهی نامزدش به قتل رسیده است.
محمد سرور حکیمی، پدر ماهجبین حکیمی روایت میکند که «تاریخ 15/5/1400، دورهای حکومت اشرف غنی بود، طبق معمول روز جمعه در ولسوالی جاغوری ولایت غزنی، ولسوالیکه زندگی میکنیم مشغول کار و روزگار خود بودیم، که تماسی از کابل به تلفنام آمد، وقتی جواب دادم پس از احوالپرسی برایم گفتند که دختر تان قصد خودکُشی کرده و در حالت بیهوشی در بیمارستان بهسر میبرد.»
آقای حکیمی میگوید «همان لحظه فکر کردم زندگی سازهای آخرش را مینوازد، اما ناچار به طرف کابل حرکت کردم؛ راهها در اثر جنگ و نا امنی بند بود و با یک عالم جنجال ساعت ده شب خود را به کابل رساندم، قضیه را جویا شدم که دلیل این چه بوده است که دخترم دست به خودکشی بزند، چون پیش از آن دخترم هیچ مشکلی نداشت و مطمئن بودم که دست به چنین کاری نمیزند. ماهجبین با خانواده نامزدش زندگی میکرد و آنها قصد داشتن که قضیه را خودکُشی جلوه دهند، اما اسناد و گفتهها نشان دهندهی یک قتل برنامهی ریزی شده بود.»
این قتل در کجا و چگونه اتفاق افتاد؟
پدر ماهجبین به این سوال گزارشگر آماج گفته است که «چون من شب به کابل رسیده بودم و آن زمان دیگر دخترم جان باخته بود، قضیه را گذاشتم به صبح، وقتی بعد از ساعتهای هشت صبح رفتم به خانهی نامزد دخترم و گفتم که این حادثه در کجا صورت گرفته است؟ آنها برایم تشنابی را در داخل اتاقش نشان دادند و گفتند که در پنجره همین تشناب خود را حلقهآویز کرده است، با دیدن آن صحنه متوجه شدم که این یک برنامهی ساخته شده بود، چون کلکین «پنجره» به بلندی یک متر و بیست سانتی بود در حالیکه قد دختر من یک متر و شصت و پنج سانتی، با اینحال جای برای حلقه آویز شدن نبود، اگر خودش را هم آنجا حلقه آویز میکرد نصف پاهایش هم خوابیده میبود باز هم نفسش بند نمیشد. نشانهها و لکههای باقی مانده نیز نشان دهنده این بود که در اتاق خوابش توسط چادر خودش خفه شده و بعد به طرف تشناب کشیده شده بود. آنها با این کار تلاش داشتند تا نشان دهند که این رویداد خودکُشی بوده است. در عین حال نشانههای گردنش بیانگر ضربههای سنگین و زخمهای بزرگ بود که نشان میداد قتل به گونهی قصدی صورت گرفته است، نه خودکُشی.»
مسوولین امنیتی و طب عدلی چه میگفتند؟
پدر ماهجبین در جواب این سوال گفت که «سقوط نظام همه چیز را تغییر داد، در حکومت غنی، وقتی به حوزهی مربوطه مراجعه کردیم حوزه قصد همکاری نداشت چون آنها با حوزه همه چیز را در میان گذاشته بودند و از واسطههای قوی در دادستانیهای کشور برخور دار بودند که من کاری از دستم بر نمیآمد. امید دارم که این نظام همکاری کند تا قاتل شناسایی و بازداشت شود. چون طب عدلی پس از کارهای عملی در همان محل حادثه نشان داد که قتل قصدی بوده و ماهجبین خودش در تشناب دست به خودکُشی نزده است. وقتی قتل در خانه نامزدش صورت گرفته است طبیعی است که یکی از اعضای همان خانواده قاتل است.»
همچنان پدر ماهجبین میگوید؛ «شایعات مبنی براینکه دخترم توسط طالبان سربریده شده است را تعدادی از همکاران ورزشیاش برای بیرون شدن از افغانستان بازتاب دادند.»
گزارشگر آماجنیوز با اقارب، همکاران و دوستان ماهجبین نیز مصاحبه نموده است که همه آنها کشتهشدن ماهجبین را توسط طالبان رد میکنند، اما در مورد چگونگی قتل او اطلاع مشخصی ندارند.
ماهجیبن کی بود و چیکار میکرد؟
ماهجبین حکیمی، فرزند محمد سرور حکیمی، باشند ولسوالی اصلی جاغوری ولایت غزنی بود که در میان قطعات خاص پولیس پنجسال با امریکاییها کار میکرد، او پس از حدود یک سال از نامزدیاش به دلیل درس دانشگاه و اجازه نداشتن کار در بخشهای نظامی، به خواست نامزدش از وظیفه کنار رفت و با علاقهی که در رشتهی والیبال داشته است گهگاهی به گونهی اختیاری در تیم والیبال زنان شهرداری نیز اشتراک میکرد.
قتل ماهجبین پس از نشر خبرش از سوی یک رسانه خارجی با عنوان این که طالبان بخاطر والیبر بودن سر ماهجبین را بریدهاند، در روز های اخیر واکنش های جهانی را به همراه داشته است.