• پنج شنبه, 30 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

به بهانه 28 اسد: استقلال نداشته و آزادی به یغما رفته

به بهانه 28 اسد: استقلال نداشته و آزادی به یغما رفته

حکومتی که زیر سلطه امریکا با سیاست تروریست پروری در آتش جنگ می سوزد و پای رقبای منطقه ای در مناسبات سیاسی باز، در پایکوبی از کدام استقلال، روزهای سرافکندگی و درد مردم را به تجلیل می نشیند؟
استقلالی که در یک قرن گذشته توسط دولتمردان و حکومت ها مورد تجلیل قرار می گیرد هیچ توجیه تاریخی در 28 اسد ندارد، در زمان امان الله خان 9 حوت بود و در دوران نادرخان 6 جوزا مطابق با 27 مه.
روز استقلالی که میراثی از امان الله خان برای افغانستان است پس از یک قرن تنها نامی از آن باقی مانده که حتی در زمان این شاهِ اصلاح طلب نیز چندان وجود خارجی نداشت، در دوران جدید نیز تسلط امریکا بر افغانستان بیش از دوران شوروی سابق کشور را بدل به یک مستعمره کرده در حالی که جشن و پایکوبی برای استقلال در تضاد کامل با اوضاع جاری کشور و مردم است.
زمانی استقلال معنا پیدا می کند که کشور با ثبات، از آزادی برخوردار و در اقتصاد شکوفا باشد اما کدام یک از این گزینه ها را حکومت وحدت ملی دارد؟
اشرف غنی که شیفته شاه امان الله خان می باشد و همواره خود را میراث دار این شاه و موظف به سرانجام رساندن اصلاحات آن دوران، طی سه سال گذشته عملکردی جز سلطه گری، براندازی اختلاف های قومی، فراهم کردن زمینه های قدرت یابی گروه های تروریستی و گسترش دامنه جنگ نداشته است.
اصلاحاتی که به دوران امانی معروف است در روزگاری که حتی برخوردار از امنیت یک قرن قبل نمی باشد توهم های مقامی را نشان می دهد که با انحصار قدرت، یک کشور را قربانی خواست های یک قومیت کرده در حالی که مردم پشتون نیز جز اولین قربانیان جنگ و ویرانی ها می باشند.
چه بیست و هشتم اسد به عنوان روز استقلال جشن گرفته شود و چه روز دیگر، برای سرزمینی که در سلطه کامل کشوری چون امریکا توسط سیاست تروریست پروری پاکستان هر روز در آتش جنگ می سوزد و پای رقبای منطقه ای در مناسبات سیاسی داخلی باز، در بزرگداشت از کدام استقلال، روزهای سرافکندگی و درد مردم را به تجلیل می نشیند؟
حتی در زمان شاه امان الله خان که به عنوان یک قهرمان برای افغانستان توسط دولتمردان معرفی می شود اصلاحات در میانه راه متوقف یا در راه فساد به سرانجام نرسید، تطبیق اصلاحات به اداره ای قوی و اقتصادی پویا نیاز داشت که افغانستان فاقد چنین امتیازهای و اردو و نهادهای دولتی در فساد همچون دوران جدید ضعیف و ناکارآمد بود.
همانگونه که امان الله خان خواهان شکوفایی و پاگذاشتن به دوران مدرن بود اما این سنت خودکامگی پادشاهان سبب شد که سلطه گری این شاه، مردم را روز به روز از حکومت دور و اعتراض ها گسترش یابد و سرانجام سنت و جامعه مذهبی بر اصلاحات ناقص برگرفته از قوانین کشورهای غربی غلبه کند.
اگرچه یک قرن از دوران به اصطلاح استقلال افغانستان می گذرد اما همچنان کشور با وجود برخورداری از امتیاز جغرافیای استراتژیک در سیاست قبیله ای رو به سقوط است و زیر سلطه امریکا و دخالت های پاکستان و دیگر کشورها، دم زدن از استقلال و خودکفایی تمسخری بیش نیست.
از حکومت دست نشانده امریکا گرفته تا اقتصادی راکد و جنگ نیابتی به دلیل وجود دولتمردانی ضعیف و معامله گر برای کشور می باشد که به منافعی جز شخصی و تباری نمی اندیشند و در نفی دیگر قومیت ها دلیل ریشه دواندن تروریسم هستند.
برای یک قرن هر ساله از روز استقلال چه در روزگار شاهان، دولتمردان وابسته به شوروی و دوران جدید تجلیل می شود در حالی که هیچ گاه افغانستان طعم استقلال و در درجه بالاتر آزادی را نچشید.
و اگر همچنان ارگ از چنین روزی با شکوه و عزت استقبال می کند برای بزرگ جلوه دادن رویدادی می باشد که در اکنون افغانستان وجود نداد و آن استقلال نداشته ملت است.
امان الله خان نه قهرمانی برای افغانستان است و نه شاهی اصلاح طلب بلکه به مانند تمامی قدرتمندان این سرزمین خودکامه بود و قوم گرا و حال پس از یک قرن و تجربه های تلخ بیشمار، همچنان رهبران پشتون سلطه جویان قدرت هستند با سیاست خاک گرفته قوم برتر.

  پربازدید ترین