سفارت ما در تهران نمونه ای از نابسامانی در... (عکس)
هرکس کارش به سفارت کبری افغانستان در تهران بند باشد دو ماه قبل خواب از چشم هایش رخت برمی بندد و قلب اش به شماره می افتد.
برای تمدید گذرنامه و پس از پرداخت اجباری پول دوساله عازم اردوگاه سلیمان خوانی شدیم هوا سرد و بارانی بود و صف های طولانی زنان و مردانی که از دور و نزدیک دمادم شفق خودشان را به آنجا رسانیده بودند. بیش از دو هزار نفر در سه صف منظم ایستاده اند و هرکدام از دشواری ثبت نام اینترنتی، پاسخگو نبودن سفارت و دریافت مبالغ کلان در برابر تمدید سخن می گفتند.
پیر مردی گفت بخدا قسم پول آمدن به تهران را نداشتم، قرض کردم وضعیت کار خوب نیست و این سفارت بی انصاف هم رحم ندارد پنج پاسپورت داریم برای تمدید آن یک میلیون و پنجاه هزار تومان پرداخت کردم، از کجا آوریم و پیش چه کسی شکایت کنیم؟
ساعت 9 مدارک را تحویل دادیم و صد البته که کارمندان اداری بر خلاف سفارت اینجا خوش برخورد و مودب بودند. ساعتی نگذشته بود که گفتند اینترنت قطع شده و سایت ها تعطیل است باید دو روز بعد مراجعه کنید. ولوله شد، جمعیت خشمگین که سردی هوا و باران نیز ناراحتی و خشم شان را دو چندان کرده بود.
دیدم دو هزار نفر، پیر، جوان، زن و مرد از تمام اقوام همگی دعا می کنند خدایا! خالقا! دولت افغانستان را با تمام بند و بساط آن از ریشه ویران کن که مردم راحت شوند. اینگونه بود که فهمیدم چرا افغانستان به سامان نمی شود زیرا اگر در روز دو هزار نفر اینگونه خالصاالله دعا کنند در طول ماه و سال هم اینگونه از خدا بخواهند نتیجه همان خواهد شد که مشاهده می کنیم.
رییس جمهور اعلام می کند طالبان کجایید بیایید باز هم این چند سرک و ساختمان که در این چند سال اخیر درست شده است را دوباره خراب کنید تا ما از امتحان الهی سربلند بیرون آییم. ناگفته نماند ما هم بر اثر مقاومت در امتحان الهی کامیاب شدیم ساعت 6 عصر همان روز پاسپورت های خود را گرفتیم.
