• پنج شنبه, 09 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

پهلوانی که در کمک به قربانیان حملات تروریستی معروف بود، خود قربانی شد

پهلوانی که در کمک به قربانیان حملات تروریستی معروف بود، خود قربانی شد

وقتی از راننده‌ی موتر پرسیدم محل انفجار را نشانم بدهد، صدای ضبط موترش را -که آهنگ محزونی می‌خواند- کم کرد. از میان موتر با دستش به محل انفجار اشاره کرد و گفت: «همین کوچه است.» بعد آه عمیقی کشید و ادامه داد: «یکی از اقوام ما هم در این انفجار شهید شد. دیشب ساعت 8 دفنش کردیم. حدود 2 هزار نفر در مراسیم تشییع جنازه‌اش اشتراک کرده بودند و همه هم گریستند. افسوس پهلوان، پس از این کی به زخمی‌ها کمک کند!»
وقتی در ایستگاه مهتاب‌قلعه، جایی در دشت برچی کابل از موتر پیاده شدم، درودیوار آن کوچه‌ی باریک برای عابرانش پیام خوبی نداشت؛ بنرهای بزرگ با پس زمینه‌یی سیاه روی دیوارها نصب بود. وسط آن، عکس مرد جوان و درشت‌هیکلی قرار داشت و در سمت راست و چپش، عکس دو نوجوان 17، 18 ساله جا خوش کرده بود. زیر هر عکس به‌ترتیب با خط درشتی نوشته بود: رحمت‌الله خالقی، پهلوان وکیل حسین الله‌داد و حمزه خدری.
 در انحنای این کوچه‌ی باریک، شمار زیادی از مردم در یک خانه‌ی دو طبقه -که روی گوشه‌ی دیوار آن عکس مرد درشت‌هیکل در قطع بزرگ نصب شده بود- در رفت‌وآمد بودند؛ همه دوست و آشنا گردآمده بودند که با اعضای خانواده‌ی پهلوان حسین الله‌داد، غم‌شریکی کنند.
در اتاقی دیگر، احمدحسین، برادر کوچک‌تر پهلوان حسین، همراه با چند تن از بستگانش، آگهی ختم و فاتحه‌ی برادرش را می‌نوشت. محمد پسر کوچک پهلوان بی‌خبر از مرگ پدر، خواب بود اما سمیرا، دختر 8 ساله‌ی پهلوان به عکس و آگهی ختم پدر می‌نگریست.
 پهلوان حسین الله‌داد 34 ساله دیروز هنگامی که با دو شاگردش، رحمت‌الله و حمزه مصروف سروسامان دادن به استدیوی کوچک عکاسی تازه‌تأسیس‌شان بودند، کشته شدند. عکاسی او درست در مقابل مرکز توزیع شناس‌نامه قرار داشته است، جایی که انفجار بزرگی در آن رخ داد و دست‌کم 69 نفر کشته و 120 تن دیگر زخمی برجا گذاشت.
احمدحسین می‌گوید، در حوالی پل‌سوخته بوده که صدای انفجار را شنیده. بعد وقتی به برادر بزرگ‌ترش تماس می‌گیرد و متوجه گریه‌های او می‌شود، دیگر کنترلش را پشت فرمان موتر از دست می‌دهد اما پس از یک تصادف خفیف، به‌سرعت خودش را به محل انفجار می‌رساند. او می‌گوید: «وقتی رسیدم، دیدم که برادرم را در موتر «داینا» انداخته‌اند. من فقط به‌دنبال موتر می‌دویدم. برادرم پر خون بود. نصف کاسه‌ی سرش نبود. حرف نمی‌زد اما به سختی نفس می‌کشید.»
وقتی پهلوان حسین‌ الله‌داد را به بیمارستان منتقل ‌می‌کنند، او فقط یک جمله‌ به زبان می‌آورد: «پسرم نوید کجاست؟» وقتی از احمدحسین پرسیدم که پهلوان پسرش را دید یا خیر، دور چشمش اشک حلقه زد و گلویش بغض کرد: «نه متاسفانه. نمی‌شد. شفاخانه اجازه نمی‌دهد کسی داخل شود. تا ساعت 2 بعد از ظهر با حالت بدی زنده بود. خون بالا می‌آورد.»
مردم بیشتر او را به نام «وکیل الله‌داد» می‌شناسند. او شهرتش را بیشتر از پیروزی در رشته‌ی پهلوانی و پس از آن در کمک به زخمیان حملات انفجاری اخیر کابل و فعالیت‌های اجتماعی‌اش کسب کرده است.
برادر پهلوان می‌گوید که او در حمله‌ی انفجاری دهمزنگ به نوعی شانس آورد و زنده ماند. درست پس از همین حمله تصمیم گرفته بود که باید در هر حمله‌یی به قربانیان کمک کند: «ارتباطات مردمی گسترده‌یی داشت و به همین دلیل پیش از همه از این حملات باخبر می‌شد و با عجله خود را به محل رویداد می‌رساند. در حمله‌ به زیارت کارته‌ی سخی، مسجد امام زمان در خیرخانه، مسجد فاطمه‌ی زهرا در برچی، در انفجار مقابل مصلای شهید مزاری و انفجار مسجد امام زمان در پل خشک به قربانیان و زخمی‌ها کمک کرد.»
او پدر چهار فرزند بوده است: سمیرا 8 سال دارد و دانش‌آموز صنف چهارم است. نوید حسین 6 ساله، همانی است که پدر در آخرین لحظات زندگی‌اش، آرزوی دیدنش را داشته است. محمد و ام‌البنین آنقدر کوچک‌اند که هنوز نمی‌دانند یتیم شده‌اند.
پهلوان حسین الله‌داد، یکی از قهرمانان به‌نام رشته‌ی پهلوانی افغانستان بوده است. در دوران رژیم طالبان، وقتی هنوز نوجوان بوده در باشگاهی در منطقه‌ی تایمنی کابل، تمریناتش را آغاز کرده و سرانجام از انستیتوت تربیت بدنی فارغ می‌شود.
او در مسابقات سال 1392 خورشیدی در وزن 96 کیلوگرام، عنوان قهرمانی را در سطح افغانستان از آن خود کرده است. بعدها در مسابقات جنوب آسیا که در پاکستان برگزار شده بوده، با سه پیروزی و یک باخت، به مقام نایب‌قهرمانی رسیده است. سرانجام در یکی از مسابقات، پایش آسیب می‌بیند و دیگر از اشتراک در مسابقات دست می‌کشد. اما این بار مربی این رشته‌ی ورزشی می‌شود. احمدحسین می‌گوید که پهلوان در باشگاه امید میوند 600-700 شاگرد داشت و شبانه تا ساعت 9 در این باشگاه مصروف تمرین با شاگردانش بود.
پهلوان حسین در حساب کاربری فیسبوکش که در 16 اپریل نشر شده، از مردم خواسته که برای اشتراک در انتخابات پارلمانی و شوراهای ولسوالی‌ها شناس‌نامه بگیرند. شماری از بستگانش می‌گویند که روز یک‌شنبه قبل از انفجار، پهلوان به‌دلیل تجمع زیاد مردم برای گرفتن شناس‌نامه و نبود ایست بازرسی، نگران بوده است. به گفته‌ی شاهدان رویداد، انفجار درست زمانی رخ می‌دهد که او با شماری از مردم محل در حال ایجاد ایست بازرسی بوده است. پهلوان حسین الله‌داد در آخر این پستش گفته است: «اشتراک در انتخابات به معنای سهیم بودن در قدرت سیاسی برای یک ملت است.»

  پربازدید ترین