• چهار شنبه, 05 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

شهیدانی در زیر شکنجه های وحشیانه فاشیتسی

شهادت قوماندان محمد حسین شهیدانی در زیر شکنجه های فاشیزم هیتلری غنی، نه تنها درد آور است بلکه نماد آشکاری از درنده خویی دولتی را نشان میدهد که زیر نام دموکراسی، عدالت و حقوق بشری، کمک های مادی و نظامی جامعه جهانی را بسود اندیشه های متعصبانه قومی شان و برضد اقوام دیگر استفاده نموده و از شکنجه ها ی مرگبار گرفته تا به رگبار بستن آشکار هزاره ها ابا نمی ورزد.

شهید قوماندان محمد حسین شهیدانی را به اتهام گویا متواری دادن فرمانده علیپور، ابتدا پولیس با مرمی زخمی میکند و بعد او را دستگیر و در عقب تانک می بندد و چندین کلیومتر می دواند، به آنهم اکتفا نکرده، با چاقو پشت سرش را می شکافد و بعد چنان ضربات کوبنده به سر و رویش وارد میکند تا وی از شدت این ضربات جان میدهد.

شهید قوماندان محمد حسین شهیدانی یکی از مبارزان دل از جان گرفته و یکی از مدافعان جسور عزت و شرافت هزاره ها بود که سالها در همه مبارزات دفاعی علیه بیداد، در کنار فرمانده علیپور قرار داشت. او مرد میدان های نبرد برای آزادی و عدالت بود. شهادت این مردبزرگ، اقدام مسلحانه از زمین و هوا برای گرفتاری و یا کشتن فرمانده علیپور و رویداد خونین لعل، هزاره ها را باید بخود آورد و هم این تامل را بنمایند که چرا چنین اتفاقی در چنین زمانی خاص شکل گرفت؟

توجه کنید وقتیکه از خدایی قوماندان امنیه بامیان در لعل پرسیدند که چرا در اینجا برای عملیات آمده ای؟ او بدون تامل میگوید که من تابع دستورم، طاهر زهیر والی بامیان به من امر کرد که به لعل برو و قوماندان علیپور را دستگیر نما! و مجبورم که امر و دستور والی را اطاعت کنم.

اینها نکاتی بسیار قابل تامل است و همه میدانند که والی زهیر توسط کی مقرر شده است و نقش کریم خلیلی در تعیین او بحیث والی بسیار برجسته بوده است. ورنه غنی مانند زهیر چندین سخنگوی آتش نفس داشت، اما بعد از پیروزی به هیچکدام آنها منصب نداد و طبعآ به زهیر هم کرسی ولایت از سوی غنی داده نمیشد. اما اینجا پای خلیلی در میان بود. حال وقتیکه طاهر زهیر به قوماندان امنیه دستور گرفتاری فرمانده علیپور را میدهد، قطعاْ او به تنهایی این تصمیم را نگرفته است. هم خلیلی و هم غنی دستور دهندگان اصلی گرفتاری و یا کشتن فرمانده علیپور است، که مانند قوماندان شفیع از سرراه برداشته شود و غنی هم تجربه قیصاری را میخواست تکرار کند.

شهید قوماندان محمد حسین شهیدانی که با چنین بیرحمی و در اثر شکنجه از بین برده شده است، بیصدا نخواهد بود و او که از یک خانواده متنفذ و بزرگ شهیدان برخاسته است و سالها این خانواده سنگردار جهاد و مقاومت هم بوده است به این سادگی از قتل این فرزند برومند شان نمیگذرد.
باید والی بامیان، قوماندان امنیه بامیان خدایی و قوماندان امنیه غور سید ضیا حسینی به این کشتار بیرحمانه آنهم در اثر شکنجه پاسخ بدهند.

ناگفته نماند که سه نفر دیگر نیز در چنگ قوماندانی امنیه غور قرار دارد و به یقین که آنها اکنون شکنجه میشوند. هزاره ها باید برای دفاع از آنها بسیج گردند و دستگاه امنیت غور را وادارند که آن سه نفر را بدون قید و شرط رها کنند.

فاجعه غور و اقدام مسلحانه به گرفتاری فرمانده علیپور و شهادت مظلومانه قوماندان شهیدانی، تنها عبرتی برا ی ما نیست، بلکه این رویداد ها آموزه های تاریخی ای است که ما را متحد تر، بسیج تر، قوی تر و محبت فرمانده علیپور این عقاب بلند پرواز کوه بابا را در قلب و ذهن ما گسترده تر و وقار مبارزاتی او و یارانش را برای ما متصاعد تر میسازد.
روح قوماندان شهید محمد حسین شهیدانی شاد باد و به بازماندگان شان عرض تسلیت میکنم؛

  پربازدید ترین