سال جدید تعلیمی بدون نواخته شدن زنگ مکتب آغاز شد
سال جدید تعلیمی معمولاً همه ساله در روز سوم حمل با نواختن زنگ مکتب توسط مقامهای ارشد از جمله رییسجمهور آغاز میشود. تا پارسال رسم همین بود که رییسجمهور با جمعی از مقامهای ارشد دیگر به یکی از لیسههای نزدیک به ارگ ریاستجمهوری جمع میشدند و پس از سخنرانیهای طولانی و کوتاه و ابراز نظر در بارهی آموزش و پرورش و همچنین ارایهی وعدهها و نویدهای جدید برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش در کشور، زنگ مکتب را به صدا درمیآوردند و رسماً سال جدید تعلیمی آغاز میشد.
اما، امسال برخلاف معمول، مراسم خاصی با حضور مقامهای ارشد از جمله رییسجمهور برای آغاز سال جدید تعلیمی و نواختن زنگ مکتب برگزار نشد و وزارت معارف نیز هیچگونه معلوماتی در بارهی این که سال تعلیمی 1398 با چه چشماندازی همراه خواهد بود، شریک نساخته است. دلیل این امر هنوز روشن نیست، اما یکی از دلایل میتواند این باشد که مقامهای مسوول دیگر به خود جرأت نمیدهند تا بازهم جلوی آموزگاران و دانشآموزان بیایستند و وعده و نویدهای تازه بدهند. همه ساله وعدهها و نویدهای زیادی برای بهبود آموزش و پرورش داده شده، اما کمتر به آن عمل شده است.
اشرفغنی در آغاز سال تعلیمی 1395، به صراحت به ناکامی و انجام وعدههای خود برای بهبود شرایط زندگی آموزگاران مکاتب اعتراف کرد. او یکونیم سال قبل از آن، در مراسم گرامیداشت از روز معلم وعده داده بود که در طول شش ماه به تمام آموزگاران نمرات رهایشی توزیع میکند. این وعدهی رییسجمهور غنی از همان آغاز معلوم بود که عملی شدنی نیست، اما او چون تازه به قدرت رسیده بود، تصور میکرد که هرآنچه در زبان جاری کند میتواند آن عملی بسازد.
باز شدن دروازههای مکاتب، خاتمه دادن به محرومیت میلیونها کودک بازمانده از آموزش و پرورش، بهبود شرایط اقتصادی آموزگاران، توجه به بهبود نصاب تعلیمی، رفع مشکل کمبود آموزگاران مسلکی در مکاتب، شفافسازی روند استخدام آموزگاران، ساخت مکاتب جدید، رفع مشکل دور بودن مکاتب و دهها موضوع دیگر مربوط به آموزش و پرورش، از جمله دیگر وعدههایی بودند که از سوی مقامهای ارشد حکومتی از جمله رییسجمهور در مراسم آغاز سال جدید تعلیمی و روز معلم داده شده اما تاکنون به کمترین این وعدهها و نویدها عمل شده است.
گذشته از بحثهای مربوط به وعدهها و نویدها، معارف از سکتورهای فوقالعاده مهم و حیاتی است و این سکتور نیازمند توجه جدی است. طی سالهای اخیر روی کمیت مکاتب و دانشآموزان در مکاتب کموبیش توجه شده اما در بارهی کیفیت آموزش و پرورش توجه چندانی صورت نگرفت.
بانک جهانی در تابستان گذشته اعلام کرد که کیفیت آموزش و پرورش در افغانستان در سطح خیلی پایین قرار دارد و از هر ده آموزگاری که در مکاتب تدریس میکنند، دو تن شان قادر به جمع کردن اعداد دو رقمی نیستند. برعلاوهی آن، حدود پنجاه درصد مکاتب افغانستان هم اکنون فاقد ساختمانهای معیاری برای آموزش و پرورش اند و همینطور دهها هزار آموزگار مسلکی کمبود دارند. آن طوری که وزارت معارف بارها اعلام کرده، هماکنون 3.7 میلیون کودک از رفتن به مکتب محروم هستند که حدود هفتاد و پنج درصد این کودکان را دختران تشکیل میدهند.
افغانستان در عرصهی آموزش و پرورش از نگاه کمیت طی سالهای اخیر رشد قابل ملاحظهی داشته، اما تنها رشد کمیت نمیتواند به آیندهی این کشور تغییرات جدیتر را در قبال داشته باشد. وزارت معارف تا پیش از آمدن محمدمیرویس بلخی، به یک نهاد سیاسی و سهامی تبدیل شده بود، اما آقای بلخی از آغاز کارش تاکنون توانسته تغییرات اندکی را در این سکتور رونما کند.
وزارت معارف تحت رهبری محمدمیرویس بلخی، طی مدت کوتاهی پالیسیهای خوبی را برای بهبود آموزش و پرورش طرح و تهیه کرده اما هنوز معلوم نیست که فرصتی بهمنظور عملی کردن این پالیسیها برای آقای بلخی میسر خواهد شد یا خیر. انتظار میرود که سکتور معارف بازهم دچار سیاستزدگی نشود و اقداماتی که در روی کاغذ طرح شده عملی گردد.