چرایی عدم استقبال و اهانت آمریکا به عمران خان نخست وزیر پاکستان؟
پاکستان پس از آن که ایالات متحده کمکهای خود را قطع کرده و این کشور را مامن تروریسم اعلان کردهاست، به سمت سیاستهای منطقه ای روسیه و چین و نیز ایران گرایش جدی پیدا کردهاست. این گرایش جدید پاکستان به دشمنان تاریخی ایالات متحده بدون شک مقامات این کشور را نسبت به پاکستان مشکوک و بیاعتماد کردهاست.
عمران خان در سفری که به واشینگتن داشتهاست، بهطور رسمی از سوی مقامات آمریکایی استقبال نشدهاست. او از میدان هوایی تا محل اقامت خود را با یک بَس شهری طی کردهاست و هیچیک از مقامات آمریکایی از او استقبال نکردهاست. این برخورد سرد با نخستوزیر کشوری که چندین دهه متحد استراتژیک ایالات متحده بودهاست، نشانه بیاعتمادی این کشور به پاکستان است و میرساند که اکنون آن متحد استراتژیک از چشم تنها ابرقدرت جهان افتادهاست و احتمالاً دیگر کارایی سابق را ندارد.
در این سفر عمران خان با رئیسجمهور ترامپ دیدار خواهد کرد و احتمالاً دربارهٔ روابط دو کشور بحث خواهند کرد؛ ولی آنچه مسلم است این است که محور اصلی این گفتگوی دو نفره افغانستان خواهد بود. ظاهراً در تمام مدتی که گفتگوهای صلح میان طالبان و زلمی خلیلزاد نماینده ایالات متحده در قطر جریان داشتهاست، گفتگوهای اصلی میان مقامات با صلاحیت دو کشور دربارهٔ افغانستان در واشینگتن نیز جریان داشتهاست. گفته میشود دیدارهای زلمی خلیلزاد و نمایندگان طالبان در قطر نمایشی بوده و گفتگوی اصلی در واشینگتن میان «سی آی و ای» و «آی اس آی» در حال انجام بودهاست. از قراین و شواهد بر میآید که گفتگوها در هر دو سطح با شکست منجر گردیدهاست و آنچه از قبل تصمیم گرفته شدهاست دیگر قابلیت تطبیق را ندارد. رفتار سرد و نامهربانانه از سوی مقامات آمریکایی با عمران در همین راستا قابل تفسیر است.
عوامل زیادی برای این شکست و سردی روابط وجود دارد. به نظر میرسد اولین عامل و مهمترین آن ماهیت غیرقابل کنترل طالبان است. گروه طالبان نشان دادهاست که در طول سالهای گذشته علیرغم دستور گرفتن از کشورهای حامی خود هرگز به این دستورات و منویات صادق نبودهاست و در مواقع معین در برابر آنها ایستادهاست. پلانی که ظاهراً مدتها قبل در واشینگتن ریخته شده بود و بنا بود که توسط نمایندگانی از طالبان و نماینده خاص ایالات متحده در امور صلح افغانستان و نیز با همکاری برخی از چهرهها و جناحهای سیاسی افغانستان عملی گردد؛ ولی طالبان با بسیاری از بندهای اصلی توافقنامه رضایت نداشتهاند. دو مسئله مهمی که ایالات متحده میخواست اولویت صلح بر انتخابات را با آنها ثابت کند، آتشبس سراسری و هم چنین شروع گفتگو با دولت افغانستان بودهاست. اما اکنون از این دو موضوع خبری نیست و طالبان اصرار بر جنگ و تداوم خشونت دارند. نه تنها سخنگویان طالبان بلکه عملکرد و رفتار آنها نیز این مسئله را نشان میدهد.
عامل دیگر از چشم افتادگی پاکستان به رفتارهای این کشور در عرصه بینالمللی بر میگردد. پاکستان پس از آن که ایالات متحده کمکهای خود را قطع کرده و این کشور را مامن تروریسم اعلان کردهاست، به سمت سیاستهای منطقه ای روسیه و چین و نیز ایران گرایش جدی پیدا کردهاست. این گرایش جدید پاکستان به دشمنان تاریخی ایالات متحده بدون شک مقامات این کشور را نسبت به پاکستان مشکوک و بیاعتماد کردهاست.
بهطور کلی به نظر میرسد که همسایه جنوبی افغانستان یعنی پاکستان اکنون از چشم متحد استراتژیک و تاریخی اش افتادهاست و این مسئله فرصتهای بزرگی را برای افغانستان خلق میکند. مهمترین فرصت این است که افغانستان از این نزدیکی استفاده کرده و خود را از محور تصمیمگیری دو کشور رهایی بخشد. واقعیت این است که نزدیک به چهار دهه این دو کشور دربارهٔ افغانستان تصمیمات مشترک گرفتهاند و این تصمیمات متأسفانه هنوز به ویرانی بیشتر افغانستان منجر گردیدهاست. اکنون وقت آن فرارسیده است که دولت افغانستان خود وارد ماجرا شود و بر تصمیمات ایالات متحده تأثیر مستقیم داشته باشد. این امر بدون به حاشیه راندن پاکستان و منزوی ساختن آن ممکن نیست. هنوز ارتباطات قوی و مستحکم و دیرینه میان ایالات متحده و پاکستان برقرار است؛ ولی فاکتورهایی به وقوع پیوستهاست که دیگر این ارتباط را ضعیف و ناتوان میسازد، افغانستان باید این نکته را در یابد.