چرا اشرف غنی، بازنده ی انتخابات ریاست جمهوری است؟!
کم-کم روشن میشود که رییسجمهور فعلی کشور، اشرف غنی، بازندهی انتخابات ریاستجمهوری است. کسانی خواهند پرسید که این را براساس چه سند و مدرکی میگویم.
تیم انتخاباتی داکتر عبدالله عبدالله اصرار میورزد که کمیسیون مستقل انتخابات باید تنها آرایی را معتبر بشمارد که هویت صاحبانشان توسط دستگاه بیومتریک تثبیت شده باشند. اما تیم انتخاباتی اشرف غنی این تأکید تیم داکتر عبدالله بر سیستم بیومتریک را قبول ندارد. قرار اولیه و بنیادین در کمیسیون مستقل انتخابات این بود که برای جلوگیری از تقلب باید هویت همهی افراد واجد شرایط رایدهی توسط دستگاه بیومتریک ثبت شود و تنها همان آرای بیومتریکشده نیز اعتبار داشته باشند. حال، اگر اشرف غنی در این انتخابات شکست نخورده است، چرا با تیم عبدالله همداستان نمیشود و از کمیسیون نمیخواهد که طبق قرار اولیهی خود عمل کند و تنها آرای بیومتریکشده را معتبر بداند؟ اگر داکتر عبدالله بازندهی انتخابات است، کمیسیون مستقل انتخابات آرای بیومتریکشده (یعنی تنها آرای قانونی و معتبر در این دور انتخابات) را حساب کند و نتیجه را اعلام کند و به داکتر عبدالله و طرفدارانش بهصورت مستند نشان بدهد که شکست خورده است.
اشرف غنی نه آن دیوی است که مخالفانش از او پرداختهاند و نه فرشتهی نجاتبخشی که در نظر طرفداران خود میآید. او اولین رییسجمهور دانشمند این ملک در دوران پس از نظام سلطنتی است. هیچیک از رییسجمهوران قبلی افغانستان در حد او باسواد نبودهاند و مانند او از مسایلی چون توسعهی اقتصادی و نظریههای حکومتداری و نهادسازی آگاهی نداشتهاند. اگر فقط از موضع عشق و نفرت به او و کارکردهای او نگاه نکنیم، میتوان با وجود همهی مخالفتهایی که با او میشود در بعضی حوزهها به او نمرهی مثبت داد. اما مشکل اشرف غنی این است که برای خود رسالتی فراتر از یک رییسجمهور قانونی قایل است و خود را بیشتر در نقش یک منجی تاریخی برای افغانستان میبیند تا در هیئت یک رییسجمهور تابع قانون. به همین خاطر، در نزد او این مساله حل است که اگر نتواند به روش قانونی رییسجمهور کشور بماند (و به قول خودش فصل ناتمام شاه امان الله را تمام کند) حق دارد به شیوههای فراقانونی تداوم قدرت خود را تضمین کند.
قاعدهی دموکراتیک، اما منوط به خوب بودن و بد بودن افراد نیست. یک رییسجمهور حتا اگر منجی تاریخی یک مملکت باشد، چنانچه در یک انتخابات دموکراتیک شکست بخورد، باید قدرت را واگذار کند و کارهای ناتمام خود -در مقام رییسجمهور- را ناتمام بگذارد. همهی رییسجمهورهای جهان وقتی از قدرت کنار میروند با دل پر از حسرت کنار می روند. این قاعدهی بازی دموکراتیک است.
اشرف غنی میتواند با تن دادن به قواعد دموکراتیک و پذیرفتن نتایج انتخابات میراث بسیار ارزشمندی از خود در تاریخ این سرزمین بجا بگذارد. اهمیت کنار رفتن او از قدرت (در نتیجهی یک انتخابات دموکراتیک) کمتر از کارکردهای مثبت دیگر او در زمان ریاستجمهوری نیست. افغانستان به نمونهای راستین از واگذاری بدون خشونت قدرت نیاز دارد. نسلهای بعدی ما از اشرف غنی، بهدلیل بصیرتش در مقطعی این چنین بحرانی کشور، به نیکویی یاد خواهند کرد. اما اگر اشرف غنی در طمع ماندن در قدرت کشور را در بحرانی عمیقتر غرق کند، نامش بهعنوان برباددهندهی یک فرصت تاریخی به نسلهای بعدی منتقل خواهد شد.
آقای رییسجمهور، انتخاب شما کدام است؟