نقش اشرف غنی در فساد
از همان آغاز روشن بود که آقای غنی با دشواری می تواند به افراد اعتماد کند.
او سیستم تعریف شده اداره را ضعیف و ناتوان می دانست و معتقد بود که آماده کردن این سیستم زمان زیادی کار دارد و باید چاره ای دیگر اندیشید.
در نتیجه: فکر می کرد اداره های با صلاحیت موازی با وزارت ها زیر نظر خودش در ارگ ایجاد شود. این اداره ها کار را زودتر و سریع تر انجام می دهند و چون زیر نظر رئیس جمهور هستند، اشتباه کمتری می کنند. همین کار را انجام داد.
پیامد این سبک مدیریت این بود: اداره های موازی با صلاحیت ایجاد شد و آدم ها و نهادهای با صلاحیت نزدیک به رئیس جمهوری فراوان شدند.
با توجه به اینکه آقای غنی دیر بالای افراد اعتماد می کند و زود بدگمان می شود این اطرافیان مجبورند، به جای هماهنگی، راه جلب نظر و تملق را در پیش گیرند، برای تخریب همدیگر رقابت کنند و هر روز تلاش کنند خود را به رئیس جمهوری نشان دهند.
ارتباط اداری مستقیم میان وزارت خانه ها که ماشین اصلی کار است با ریاست جمهوری قطع شده و ورود افراد و نهاد های میانجی، سبب عدم همکاری وزارت خانه ها، نگاه منفی وزرا و بوروکرات ها به نهاد های تازه تاسیس درون ارگ، ترس مسئوولان وزارت خانه ها از ذهنیت سازی منفی نزد رئیس جمهوری توسط این حلقه مصاحبان و در نتیجه عدم هماهنگی و همکاری میان پیکر اداری و تصمیم سازان شده است.
هر یک از مقربین درگاه و از حلقه نزدیک به رئیس جمهوری، گروهی را وارد سه اتاق اندرونی قدرت در ارگ ( اداره امور، شورای امنیت و دفتر رئیس جمهوری ) کرده اند تا نفوذ خود را حفظ کنند. این افراد از منظر کارایی و دانش کاری، ضعیف هستند و صرفا برای تقویت و نمایش حضور و نفوذ همان حامی خود که او را استخدام کرده کار می کنند.