از دایکندی تا مشهد؛ دکتر نجیبه غلامی، سال آخر آموزشی و قهرمانی در زمانه کرونایی
اخیرا یکی از دختران افغانستانی به خاطر فعالیت های آگاهی دهی خود در حوزه کرونا به یکی از قهرمانان دنیای مجازی افغان ها تبدیل شده است. او دکتر نجیبه غلامی است.
فعالیت در مشهد
دکتر غلامی در جریان این که دورههای آموزشی و تجربی را باید در بخش عفونی و طب اورژانس بیمارستان امام رضا در مشهد میگذراند، با اپیدمی ویروس کرونا همزمان شد. با این وجود، او میتوانست از این وظیفه کناریگیری کند و خود را به مخاطره نیندازد، اما ماند و یک و نیم ماه تمام به فعالیت خود در بیمارستانی که حالا محل پذیرش بیماران کرونایی شده بود، ادامه داد. نجیبه خود دیدگاه جالبی در اینباره دارد. او این اتفاق را فرصتی برای کسب تجربهای گرانبها و مهارت میداند. به همین دلیل پا پس نکشیده و با وجود ترس و نگرانی خانوادهاش که حالا روزی چند بار باو او تماس میگیرند، به این کار ادامه دادهاست.
نجیبه در گفتگو با خبرنامه میگوید: «در شروع کار به دلیل نداشتن شناخت کافی از این ویروس، مثل هر جای دیگری ترس و سختی وجود داشت، اما به مرور همهی ما بر ترسمان غلبه کردیم و بعد با تمام سختیهایی که بود، از حضور در محیطی که برای خیلیها موجب ترس است، لذت میبردیم.»
گروه داکتران رضاکار
اخیرا توسط داکتر غلامی و چند داکتر دیگر گروهی به نام گروه داکتران رضاکار تشکیل شدهاست. داکتر غلامی در این گروه نقش هماهنگکننده را دارد. او پیشنهاد میدهد که در افغانستان هم میتوانیم با استفاده از گروه داکترانی که داریم یا دانشجویان سال آخر طب را برای آموزش و آگاهی دادن به مردم استفاده کنیم.
نجیبه میگوید، از جانب این گروه با چند پزشک خارج از کشور تماس داشته و از آنها درخواست کرده تا صحبتهایشان را به گوش مردم افغانستان برسانند. این گروه برنامههای دیگری هم دارد از جمله اینکه صفحهای به نامِ «گروه مبارزه با کرونا» را در فیسبوک راهاندازی کرده و قرار است هر شب پزشکی به صورت لایو در مورد بحران کنونی صحبت کند.
نجیبه معتقد است در این شرایط که کشور در بحران قرار دارد و ممکن است اوضاع به مرور بدتر شود، حداقل کاری که میتوان کرد، آگاهی دادن به مردم در رابطه با این بیماری از طریق بروشور و سایر شیوههای ممکن است.
هدف گروه داکتران رضاکار این است که در نهایت برنامههایش به صورت کشوری به انجام برسد، اما اجرایی شدن این هدف منوط به میزان همکاری داکتران و افراد رضاکار است. نجیبه به خبرنامه میگوید: «ما فکر کردیم که این برنامه کشوری باشد اما اینکه از کدام ولایتها بخواهند با ما کار بکنند بستگی به استقبال مردم دارد و اینکه چقدر به ما کمک میشود.»
او معتقد است، اکنون زمان آن است که منافع شخصی را فراموش کرده و همگی برای خروج از این بحران تلاش کنیم. همبستگی مردم، داکترها و رضاکاران در این شرایط میتواند مقدمات برداشتن گامی بزرگ در کشور باشد. در حال حاضر، فعالیتهای این گروه در کابل آغاز شدهاست.
قدکشیدن از دایکندی
داکتر نجیبه غلامی در 13 دلو 1373 در ولایت دایکندی متولد شده و تا سن هفت سالگی را همان جا زندگی کردهاست. او پس از آن همراه خانواده به هرات مهاجرت کرده، همان جا دورهی لیسه را به پایان برده و برای تحصیل در رشتهی طب وارد دانشگاه شدهاست.
رویای کودکی
نجیبه از کودکی رویای داکتر شدن را در سر داشتهاست. خودش میگوید: «در کودکی وقتی بیمارستان میرفتم با دیدن داکترها لذت زیادی میبردم. به علاوه پدر و مادرم نیز همیشه آرزو داشتند من را در لباس سفید طبابت ببینند.»
او سالهای مکتب و قبل از کانکور را با هدف قبولی در رشتهی طب درس میخوانَد و نهایتا به این هدف نائل میشود. پس از یک سال و نیم تحصیل در هرات، موفق به دریافت بورسیهای از دانشگاه شیراز شده و تن به مهاجرت میدهد. هرچند بنا به خواست خانوادهاش، و پس از مراجعه به مراجع مربوطه، تحصیل را در مشهد ادامه میدهد. و از روزی که او وارد ایران شد، تا به امروز هفت سال گذشتهاست! هفت سال تجربه، تحصیل علم و زندگی در کشوری که هرگز قبلا پا به آن نگذاشته بود.
سختیهای آغاز راه
در کشوری مثل افغانستان که امکان فعالیت و درس خواندن برای دختران به آسانی فراهم نبودهاست، نجیبه از خانوادهای برخوردار بوده که تابوشکنی کرده و در تمام طول مسیر او را مورد حمایت خود قرار دادهاند. در ابتدای مسیری که نجیبه برای آیندهاش انتخاب کرده بود و در شروع سفر تحصیلی به ایران، خانوادهی او از سوی جامعهی بستهی افغانستان حرفها و سرزنشهای زیاد شنیدهاند، اما بدون اهمیت دادن به تمام این برخوردها، همچنان به حمایت نجیبه هم به لحاظ روحی و هم به لحاظ مالی ادامه دادهاند.
نجیبه، خود معتقد است، هرچند دوری از خانوادهاش در این هفت سال بسیار برایش دشوار بوده، اما همین حمایتها سبب شده که با لذت بیشتری در مسیر رسیدن به هدفش حرکت کند.
«زندگی و تحصیل در یک کشور دیگر، با فرهنگ و گویشی متفاوت تجربهی فوقالعادهای برای من بودهاست. هرچند دور از خانواده سختی کشیدم اما به لحاظ روحی و فکری بزرگ شدم. حالا فکر میکنم همهی این سختیها ارزشش را داشتهاند!»
آینده چه شکل و شمایلی دارد
نجیبه در حال حاضر مشغول تحصیل در سال آخر رشتهی طب است و قصد دارد امسال برای تخصص امتحان بدهد. این مهمترین هدف اوست.
«خواه در ایران و خواه در هر کشور دیگری، قطعا هدفم این است که تخصصم را بگیرم. بعد به کشورم و نزد خانواده برمیگردم. دوست دارم برای مردم کشورم کار کنم.»