تأملی پیرامون طرح ساماندهی اتباع خارجی غیر مجاز در ایران
1- طرح ساماندهی اتباع خارجی غیر مجاز، طرح قانونی است که توسط 32 تن از اعضای مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران، جهت بررسی و تصویب به مجلس سپرده شده است. در این طرح، برای افرادی که بدون ویزا/روادید وارد خاک جمهوری اسلامی ایران شده، و یا بدون مجوز در ایران اقامت/تردد داشته باشند، مجازات درجه شش (2 سال زندان و هشت میلیون تومن جریمه نقدی، ضرب شلاق) پیشبینی شده است. علاوه بر آن، اموال و دارایی تحصیلی محکوم علیه، مصادره و ضبط میشود. البته منظور، مالی است که از راه مشروع و کار، کسب شده باشد، نه مال غیر مشروع/غیر قانونی که بحث و مجازات اش جدایی از این است. همچنان مبنی بر این طرح، در صورت عدم توقف وسیلهی نقلیهی حامل اتباع غیر مجاز در ایست بازرسی، پلیس مجاز به شلیک میباشد. این طرح همچنین به مجازات ایرانی هایی که به اتباع خارجی غیر مجاز، تسهیلاتی مانند اسکان و تردد و انتقال و... را فراهم کند، پرداخته و آنها را با توجه به درجهی جرم، محکوم به مجازات درجه 5 مینماید.
2- در نگاه اول به عنوان این طرح، و با دیدن واژهی ساماندهی، اینگونه به ذهن تداعی میشود که محتوای آن، به گمان غالب مبیّن رویکرد و روندی برای قانونمند سازی اقامت و امور کاری اتباع غیر مجاز و یا فراهم نمودن امکانات اقامتی و امثال آن در برابر ایجاد الزامات و تعهدات حقوقی و... بحث شده باشد؛ ولی اینگونه نیست، بلکه با جرم تلقی نمودن ورود اتباع بدون ویزا، فقط به مسائل و مباحثی از قبیل احکام مجازات و ضبط اموال و جریمه و اجازهی شلیک به خودروی حامل اتباع غیرمجاز برای پلیس، و طرد آنان چیز دیگری در آن دیده نمیشود که بتوان نام آنرا طرح ساماندهی گذاشت. بهتر بود اسم آن طرح احکام مجازات اتباع غیر مجاز و یا امثال آن گذاشته میشد تا صدق همخوانی عنوان با محتوا موجه میبود.
3- با توجه به کثرت پناهجویان افغانستان به ایران، به نظر میرسد مصداق و مخاطب اصلی و عمدهی تعریف این طرح، اتباع این کشور باشد؛ زیرا مبتنی بر تصریح مقامات دو کشور، ایران یکی از دو کشوری است که میزبان بیشترین پناهجوی افغانستانیها در طول چهار دههی ناامنی کشور بوده است. بنابراین حضور و تردد اتباع غیر مجاز افغانستان در ایران، از نظر کمیت با اتباع سایر کشورها اصلا قابل مقایسه نیست، پس این طرح اکثراً و غالباً اتباع افغانستان را در بر میگیرد.
4- نکتهای که نباید مغفول بماند، عوامل روی آوردن پناهجویان به ورود غیر قانونی یا قاچاقی است، که ناشی از عوامل متعدد میباشد، و خود نیازمند بحث مفصل است، که نمیخواهم وارد آن بحث شوم. اما به اطمینان میتوان اذعان کرد که عدم دستیابی به ویزا و یا عدم صدور ویزا/اقامت به میزان کافی و متناسب با تقاضا، از عوامل عمدهی آن بهشمار میرود. گرچه جمهوری اسلامی ایران، جزو کشورهایی است که بیشترین ویزا را برای اتباع افغانستان صادر میکند، ولی به دلیل کثرت و حجم زیاد متقاضی، افراد به عنوان آخرین گزینه، اقدام به ورود غیر قانونی میکنند.
5- نکتهی مهمتر از همه، پرداختن به این سؤال است که چرا این افراد با تحمل سختیهای طاقتفرسا و خطرات فراوان، به این امر پرخطر روی میآورند؛ و انگیزهی آنها از این عمل به ظاهر مجرمانه چیست. براساس مشاهدات عینی و تجارب میدانی نگارنده، و روایات متواتر، فقر و بیکاری و وضعیت ناهنجار اقتصادی کشور متبوع، عامل پدیدآورندهی این رفتار محسوب میشود، که افراد در پی جستجو و دریافت شغل/کسب روزی حلال، به آن تحریک میشوند. همین عامل باعث میشود تا فرد مجبور به دوری از خانه و خانواده و میهن و حتی هویت خویش شود. همینجاست که قربانی فقر و جنگ داخلی و فساد اداری، خوف و خطر را به جان میخرد تا لقمهای حلال از راه مشروع کسب کند، و آن هم نه برای خودش، بل برای خانواده و فرزندان و والدین ناتوان اش، تا آنها بتوانند با دستمزد ناچیز وی، قوت لایموت (بخور و نمیر) نمایند.
6- مبتنی بر آیات و روایات متعدد -که به دلیل خودداری از اطالهی کلام، از آوردن آنها صرف نظر میکنم- کسی را که در پی نجات جان خویش و خانواده اش، هجرت میکند، و به دیار برادر مسلمان خود پناه میآورد، تا خود را از هلاکت فقر/ظلم روزرگارِ حاکم بر سرزمین اش نجات دهد، به نظر بنده مصداقی از مصادیق هجرت در راه خدا محسوب میشود، گرچه با ورود غیر قانونی به کشور همسایه، حریم حقوقی آنرا نقض نموده است. این افراد با قرار گرفتن در وضعیت اضطرار، دست به دزدی و اعمال بزهکارانه نزده، و تن به مسافرت هزاران کیلومتر در پی تحصیل رزق حلال میدهند، و جمعیت کثیر آنانرا غالبا کارگرهای ساده و با درآمد متوسط روزانه صدهزار تومان (معادل 4 دلار امریکایی) تشکیل میدهد. در موارد قریب به اتفاق، به همین دلیل است که این افراد دل به دریا زده و به امید دریافت پول نان و آبی، راهی کشور همکیش و همفرهنگ خویش میشوند. پس آیا حق شان همین است که همچو مجازاتی از سوی برادران دینی و همسایهی همفرهنگ و همزبان در انتظارشان باشد؟ آیا حرمان از اکثر حقوق شهروندی و بی هویتی -حتی عدم برخورداری از مالکیت یک سیمکارت ساده- و نیز تحمل دوری از عزیزان و غربت و سختیِ کار و... کافی نیست، که محکوم به حبس و ضبط اموال و جریمهی نقدی شود؟ و حتی در صورت فرار، محکوم به شلیک از سوی پلیس باشد؟ درخواست و پیشبینی مجازات همچنینی تا چه اندازه میتواند همسو با مبانی ارزشی و اسلامی یا بشردوستی بوده و در مصداق ایدهی کمک به مستضعفان میباشد؟
7- از امضا کنندگان این طرح توقع میرود که ای کاش قبل از بحث و ارائهی این طرح، عنایت حداقلی به این بینش و بصیرت مقام معظم رهبری میداشتند، که ایشان همواره در دفاع از مستضعفان پرداخته، و بینش شان در راستای کمک و دستگیری است، نه مجازات و تهدید آنان. به ویژه نگاه ایشان به مردم افغانستان -که با مهربانی تمام آنها را خویشاوند ملت ایران، بلکه فراتر از آن، همخانه خوانده اند- قابل ستایش بوده و برای پناهجویان افغانستانی امیدبخش است، چنانچه دستور تاریخی شان پیرامون پذیرش فرزندان پناهجویان در آموزش و پرورش، قلب چند میلیون مسلمان را شاد و امیدوار ساخت. لذا توقع میرود که پرداختن به اینچنین مسائل، مبتنی بر نگرش حلّی و اسلامی/انسانی فوق باشد.
8- دیدن برخی از اسامی اساتید و روحانیتبار در میان امضاکنندگان این طرح، شگفتآور است، زیرا حداقل از این حضرات همچو انتظاری، بعید است. امیدوارم که جامعهی روحانیت، فعالان فرهنگی، اهل قلم و فضلای کشور، مانع تصویب طرح مذکور شده و مجلس را وادار به فراهم کردن تسهیلات قانونی و رسمی ساختن اقامت/فعالیت/کار و زندگی اتباع بدون مدرک شوند، و به وضعیت به مثابهی یک فرصت نگاه کنند، نه یک چالش. درست است که جمهوری اسلامی به دلیل مبارزه با استکبار و تحریمهای غیرانسانی آمریکا و غرب، و تورم ناشی از آن، از شرایط مطلوب اقتصادی فاصله گرفته، و با چالشهایی در این زمینه مقابل است؛ اما اهل فن به این امر ملتفت اند که این مشکلات با طرد پناهجویان کارگر و بیپناه، و با ضبط اموال حاصل از آبلهی دست و عرق جبین شان، حل نمیشود، بلکه طبق فرمایشات رهبر فقید، کلید رفع آن جای دیگریست، و عواملی چون مدیریت جهادی و جهش تولید و تعهد و عملگرایی و امثال آن میتواند باشد؛ که البته نگارنده جسارت ورود به این مباحث را به خود نمیدهد، و صرف از باب اشاره به عدم عامل اساسی بودن این امر، پرانتیز زده شد.
9- لازم به ذکر است که این متن در زمانی نگاشته شده که صاحب قلم، بورسیه تحصیلی جمهوری اسلامی ایران بوده و بابت این امر و نیز پذیرش هزاران دانشجوی امثال خویش، از میزبانی کریمانهی این کشور، نهایت سپاسگزار بوده، و به این امر ملتفت و ممنون است؛ اما مشاهدهی وضعیت اتباع کشور و محرومیت آنان از بسیاری از حقوق شهروندی و آن هم به صرف نداشتن روادید و اقامت، او را ناگزیر به اشک قلم ساخت. به گواهی تاریخ و اهل نظر، این نوع نگرش/برخورد، باعث میشود تا آب به آسیاب دشمن ریخته و مزدوران حلقه به گوش و رسانههای معاند آنها، با دستمایه قرار دادن همچو موارد، به طبل اختلاف و نفاق کوبیده و به جای نقد منصفانه، به زهرپاشی و ایجاد شکاف میان دو ملت بزرگِ همفرهگ و همتاریخ و همکیش و همسایه بپردازند. بنابراین امید و توقع ما از برادران دینی مان، به ویژه اعضای مجلس شورای اسلامی و جامعه.ی نخبگان و فضلای جمهوری اسلامی ایران، اینست که مبتنی بر مبانی و ارزشهای دینی و آرمانی مشترک امت واحده، جلو تصویب این طرح غیر منصفانه را بگیرند، تا این فرصت به دشمنان داده نشود که با تظاهر چهرهی ناجی و غمخوار، به دریدن مستضعفان و درماندگان، یبشتر از پیش بپردازند. و همچنان فرصت زخم زبان و طعنه و کنایهی بیگانگان به مسلمانان را فراهم نکنیم، تا کسانی مانند خانم مارکل و امثال وی، زهر طعنهی رفتن به مکه و مدینه یا مثلا تهران را بر روان زخم خوردهی پناهجویان و جوامع اسلامی نپاشند.
10- در پایان لازم به ذکر است که ناهنجاریهای امنیتی و اقتصادی و فرهنگی افغانستان، که منجر به فرار و هجرت سیلآسا شده است، ناشی از عوامل متعدد داخلی چون سوء مدیریت و بیکفایتی و عدم تعهد و فساد و تفرقه و برخورد مفسدانه و به دور از مبانی انسانی و اسلامی عدهای از کارگزاران و مسؤلین دولت، و نیز عوامل بیرونی چون مداخلات مغرضانه و استفادهجویی قدرتهای جهانی استکبار از وضعیت موجود میباشد؛ و چه بسا در مواردی به تشدید و دوام آن میکوشند. این عوامل زایندهی وضعیتی شده که ساکنان زخمخوردهی آن، در نهایت، فرار را بر قرار ترجیح داده و دست به دامن و دروازهی همسایگان شده اند. با توجه به این توضیح، طرد و مجازات و جریمه و شلیک به آنان، نمکی است که بر روح و تن داغدار این زخمیانِ ستمدیدهی روزگار، پاشیده میشود تا مرحمی التیامبخش. این امر میتواند در درازمدت، تاثیر مخرب بر روابط دو ملت گذاشته، و موجب رنجش خاطر و حس ناگوار جمعیتی بزرگ خواهد شد.
11- پیشنهاد میشود تا بجای طرد و مجازات، راهکاری همانند صدور ویزا/اقامت کاری، ثبت و بایمتریک، تعیین مالیه بر درآمد حاصل از کار قانونی و موارد مشابه، در بهسازی این امر تدوین شود، تا در میانمدت و درازمدت از این نیروی انسانی جوان و فعال، در راستای ارتقای اقتصاد و آبادانی کشور بهرهگیری شود؛ چنانچه تا کنون هم به صورت نانوشته این امر ادامه داشته است. این کار میتواند برای پناهجویان بستری امن ایجاد کند تا از یکسو از ورود غیر قانونی خودداری نموده، و از سوی دیگر با پرداخت مالیه، به به اقتصاد کشور میزبان مفید واقع می شود، و نیز با ثبت هویت و اثر و مشخصات کامل هویتی آنان، از ارتکاب اعمال مجرمانه و خلاف، پیشگیری شود. مهمتر از همهی اینها، تبادل فرهنگی در سطح گسترده و به صورت عملی میان دو ملت، با رفت و آمد میلیونها پناهجو تسریع میشود، و پناهجویان با انتقال و ترویج فرهنگ غنی ایران به افغانستان و بالعکس، به معرفت و ارتقای سطح فرهنگی دو کشور نیز مؤثر خواهند بود.
اقول قوی هذا و استغرالله ربی و ربکم
احمد مسعود باختری
دانشپژوه مقطع دکتری تفسیر تطبیقی، جمهوری اسلامی ایران، شهر گرگان
هفتم قوس (آذر) 1399 خورشیدی