• جمعه, 31 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

فاطمیون؛ تهدید یا فرصت؟

 فاطمیون؛ تهدید یا فرصت؟

در شرایطی که طالبان نزدیک به سه دهه در افغانستان جنگیده، صدها هزار نفر را کشته و بارها رسما از جانب دولت افغانستان، نیروی نیابتی پاکستان، دانسته شده؛ ولی قرار است با آن گروه صلح شود و ملیشه های آن در بدنه نیروهای امنیتی کشور، جذب شوند؛ پس چرا این اتفاق برای فاطمیون به عنوان یک نیروی آموزش دیده، قدرتمند، حرفه ای و مجرب نیافتد؛ نیرویی که تمام قد در خدمت منافع، امنیت، حاکمیت و تمامیت ارضی افغانستان است و هرگز هیچ خطری را متوجه امنیت افغانستان نکرده و هیچگاه علیه مردم خویش، سلاح برنداشته و به نیابت از دشمنان کشور در سرزمین خود نجنگیده است.

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه با طلوع نیوز گفت افغان‌هایی که در سوریه جنگیده‌اند، بهترین نیروهایی هستند که اگر دولت افغانستان تمایل داشته باشد، می‌تواند از این نیروها برای مبارزه با داعش، و حفظ امنیت افغانستان استفاده کند.

به گفته او "این نیروها با سابقه‌ رزم با تروریستان و داعش می‌توانند کمکی به دولت افغانستان باشند".

وزیر خارجه ایران افزود: "این تصمیم دولت افغانستان است. باید تحت فرماندهی دولت افغانستان، در افغانستان مقابله کنند. کما این‌که تمام کسانی که در سوریه با داعش جنگیده‌اند، تحت فرماندهی واحد دولت سوریه بوده‌اند. ما هم تحت فرماندهی دولت سوریه کمک می‌کردیم."

او در ادامه گفت: "ما معتقد به تمامیت ارضی و حاکمیت ارضی دولت‌ها و حکومت‌ها هستیم. در افغانستان تحت حاکمیت و فرماندهی دولت افغانستان ما آمادگی داریم کمک کنیم."

این ظاهرا نخستین موضع گیری رسمی یک دیپلمات ایرانی درباره استفاده از نیروهای فاطمیون برای مقابله با تروریزم و تهدیدهای تروریستی در داخل افغانستان است.

این اظهارات در حالی صورت می گیرد که پیش از این، سیاه‌نمایی های گسترده ای درباره لشکر فاطمیون در فضای داخلی افغانستان و رسانه های معاند با جمهوری اسلامی ایران، صورت گرفته است.

کارنامه‌، عملکرد، افتخارات، فداکاری و رشادت جاودان و بی بدیل این نیرو در مبارزه با داعش و دیگر گروه های تروریستی در سوریه هم تحت الشعاع این جو تبلیغاتی سنگین قرار داشته و نادیده گرفته شده است.

این در حالی است که سوریه در سال های گذشته، کانون ناامنی و بحران در ابعاد جهانی محسوب می شد. هم تروریست هایی که در آن کشور علیه دولت ملی سوریه می جنگیدند، از نزدیک به 80 ملیت مختلف تشکیل شده و از ده ها کشور جهان، راهی آن کشور شده بودند تا به زعم خود در جنگی آخرالزمانی برای برپایی «خلافت» شرکت کنند. هم ضد تروریست هایی که به نیابت از ملت های قربانی تروریزم در افغانستان، ایران، پاکستان، عراق، لبنان و... به سوریه رفته بودند تا مردم و دولت های شان مجبور نباشند در درون مرزهای ملی با تروریزم خشن و خونریز و بی رحمی رو به رو شوند که به بهانه تحقق عملی آرمان خلافت، در واقعیت امر، پروژه های مرگبار و سلطه جویانه قدرت های بزرگ فرامنطقه و رژیم های حقیر و سرسپرده حامی تروریزم در منطقه را عملیاتی کنند.

حتی ارتش های رسمی کشورهایی که به بهانه مبارزه با تروریزم در سوریه حضور داشتند و هنوز هم دارند، هویت های مختلفی داشتند و دارند.

به این ترتیب، آنچه در سوریه گذشت - البته اکنون با غلبه نیروهای ضد تروریستی از جمله لشکر فاطمیون، اندکی فروکش کرده- یک جنگ جهانی در مقیاسی کوچک‌تر بود که البته با مرگ صدها هزار نفر، آوارگی میلیون ها شهروند بومی سوریه و نابودی زیرساخت های حیاتی یکی از بهترین کشورهای منطقه صورت گرفت.

نقش فاطمیون در پیروزی این نبرد بزرگ جهانی علیه تروریزم بین المللی، فراتر از آن چیزی بود که در رسانه های معاند، عنوان می شود. فاطمیون هرگز خطری را متوجه امنیت ملی افغانستان نکرده و نمی کند. این نیرو از بدو تشکیل تا امروز، در خدمت امنیت و ثبات جهان و منطقه بوده است. این نیرو و همرزمان و متحدان شجاع آن توانستند خواب خلافت را بر ستیزه جویان و تروریست های وحشی و خونریز داعش، حرام کنند و مانع از سیطره دایمی یک کابوس سیاه و مرگبار بر مسلمانان خاور میانه شوند.

چنین نیرویی نه تنها ترسناک و تهدیدآمیز نیست؛ بلکه شایسته تکریم و احترام است؛ اما بر بنیاد استندردهای دوگانه غرب، فاطمیون هم در کنار داعش در رسانه های مزدور، سیاه نمایی و برجسته سازی می شود و هر دو نیرو به یک اندازه برای امنیت ملی، حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی و ثبات سیاسی افغانستان، تهدید جلوه داده می شود. این همان منطقی است که بر اساس آن، ترامپ تروریست، یکی از مهم ترین و بزرگترین فرماندهان جنگ جهان معاصر علیه تروریزم وحشی و تکفیری را با نقض حاکمیت ملی یک کشور دیگر ترور کرد.

 برای ترامپ، جنرال قاسم سلیمانی و ابوبکر بغدادی به یک اندازه «تروریست» محسوب می شوند؛ این در حالی است که بغدادی در کارگاه تروریست‌سازی امریکا در اردوگاه نیروهایی امریکایی در عراق، آموزش دیده و به واسطه صهیونیست ها و مسیحیان صهیونیست به منظور بدنامی اسلام، به خاک و خون کشیدن مسلمانان، ویرانی شهرها، براندازی دولت های ملی و ایجاد بلوا و آشوب در سرزمین های اسلامی، مأمور شده بود؛ اما جنرال سلیمانی یک فرمانده خودساخته و وفادار به اصول و ارزش های مشترک انسانی، دشمن تروریزم تکفیری و صهیونیستی، حامی ملت های درگیر جنگ با تروریزم و مدافع مال و جان ملت های مسلمان بود.

فاطمیون نیز با الهام از آرمان ها و باورهای آن فرمانده شهید به منظور رهایی مردم سوریه و همه کشورهای اسلامی از جمله افغانستان، شکل گرفت و در شکست داعش و نابودی رویای خلافت، نقشی بی بدیل بازی کرد.

این نیرو می تواند در رهایی کشورش از شر داعش و تکفیری گری همان نقشی را بازی کند که در سوریه ایفا کرد؛ اما همان گونه که محمدجواد ظریف؛ وزیر امور خارجه ایران تصریح کرده، این نقش می تواند کاملا تحت هدایت و فرماندهی دولت و نیروهای مسلح افغانستان صورت بگیرد و برخلاف پروپاگندای رسانه های معاند، قرار نیست فاطمیون به عنوان یک نیروی نیابتی، وارد معادلات امنیتی افغانستان شود.

از سوی دیگر، در شرایطی که طالبان نزدیک به سه دهه در افغانستان جنگیده، صدها هزار نفر را کشته و بارها رسما از جانب دولت افغانستان، نیروی نیابتی پاکستان، دانسته شده؛ ولی قرار است با آن گروه صلح شود و ملیشه های آن در بدنه نیروهای امنیتی کشور، جذب شوند؛ پس چرا این اتفاق برای فاطمیون به عنوان یک نیروی آموزش دیده، قدرتمند، حرفه ای و مجرب نیافتد؛ نیرویی که تمام قد در خدمت منافع، امنیت، حاکمیت و تمامیت ارضی افغانستان است و هرگز هیچ خطری را متوجه امنیت افغانستان نکرده و هیچگاه علیه مردم خویش، سلاح برنداشته و به نیابت از دشمنان کشور در سرزمین خود نجنگیده است.

  پربازدید ترین