انفجارچهار راهی زنبق؛ خانواده ای یک سال به دنبال عزیزش است
انگار همین دیروز بود که لباس (یونیفورم) پدرم را در سحری ماه مبارک رمضان اتو کشیدم. این سخنان شیبا است. دختر عبدالمنان خلیل، پلیس راهنمایی و رانندگی که یک سال قبل برای انجام وظیفه به چهار راهی زنبق کابل رفته بود.
مادر شیبا میگوید که شوهرش اصرار داشت تا پیراهنش را اتو نکند، میگفته که همانطور نا اتو شده، میپوشد ولی دخترش پیراهن سفید او را اتو میکند، اما پدر در حالی که این لباس را بر تن داشت، دیگر برنگشت و هنوز هم خانواده حتی موفق نشده جنازه او را بیابد.
عبدالمنان خلیل، در محل حادثه پلیس راهنمایی و رانندگی بود. او یکی از چندین قربانی این انفجار است که خانواده اش تا امروز نتوانسته جسدش را بیابد.
در نبود پدر، زبیر پسر بزرگ خانواده که 17 سال دارد، تنها نان آور خانه است. او با درآمد ناچیز مسئولیت خانوادهاش را به دوش میکشد.
فریبا، خانم عبدالمنان نیز صبح همان روز را به یاد میآرود که شوهرش در حیاط خانه با فرزندانش خداحافظی کرد و بعد سوار بر موتورسیکلتش از خانه رفت.
او میگوید: "همان رفتن بود و دیگر موفق به دیدارش نشدیم."
به گفته او بعد از انفجار پسرم با خویشاوندان همه جا را جستجو کردند تا اثری از پدرش پیدا کند ولی در هیج جا نبود.
فریبا به سختی بغضش را فرو میدهد و میگوید هیچ باورم نمیشود که شوهرم دیگر زنده نیست. "صبحی که به سمت وظیفه میرفت باورم نمیشد که برنمیگردد."
اکنون یک سال از حمله مرگبار چهارراه زنبق میگذرد، حملهای که جان دستکم 150 نفر را گرفت و حدود 400 زخمی به جاگذاشت، این حمله، مرگبارترین حمله در شانزده سال گذشته شناخته است.
من نیز به یاد میآورم که در آن روز باید ساعت 8:30 به دفتر میرسیدیم. موتر ما کمی دیرتر از زمان معین به محل رسید. تازه به شهرنو در چند صد متری محل انفجار در مقابل کابل بانک رسیده بودم که صدای بلند و وحشتناک همه جا را فرا گرفت. اولین باری بود به یک انفجار چنین نزدیک بودم. شیشههای ساختمانهای دو طرف جاده شکست و فرو ریخت.
وحشت همه جا را گرفته بود، نمیدانستم چه کنم با عجله از خودرو پایین شدم و سراسیمه هر سو میدویدم. مردم نیز نمیدانستند دقیقا کجا انفجار شده است. در میان جاده یکی صدا زد "وزیر اکبر خان بود. انفجار در وزیر اکبر خان بود."
راننده صدایم کرد. بیا سوار شو دوباره برگردانمت خانه! میلرزیدم و دستم قادر نبود شماره بگیرد. در کابل بعد از هر انفجار معمول است که باید به خانواده اطلاع بدهی و یا هم سراغ عزیزان و دوستانت را بگیری.
انفجاری که با یک تانکر مملو از مواد انفجاری در یک منطقه به شدت محافظت شده انجام شد، همه را در شوک برد. این انفجار به حدی بزرگ بود که حفرهای بزرگ در زمین ایجاد کرده بود.
ولید نجم، از کارمندان شبکه تلویزیون خصوصی "یک" که دفترش در نزدیکی محل حمله بود، زخم برداشت. او همراه با یکی از همکارانش اولین کسانی بودند که به محل انفجار رفتند و تصویربرداری کردند. تصویر او روزهای بعد در رسانههای داخلی و خارجی نشر شد.
یک سال از این حادثه دلخراش گذشته اما ولید هنوز در شوک انفجار چهار راه زنبق است. میگوید: "صبح روز چهارشنبه تازه از موتر/خودرو پایین شدم و بطرف دفتر کارم میرفتم، که صدای بلند و وحشتناکی را شنیدم به زمین افتیدم و احساس کردم سرم دو نیم شد. دیدم از سرم خون میآید. دوباره بلند شدم و از محل فرار کردم اما در مسیر راه دوباره با خودم گفتم اگر من و همه فرار کنند پس به زخمیها چه کسی برسد؟"
ولید میگوید: "به نظرم تنها کسی بودم که در محل حادثه مانده بودم. در میان دود و آتش صدای خانمها را میشنیدم که کمک میخواستند. چهار طرفم را که میدیدم محل پر بود از کشتهها و زخمیها."
ولید میگوید تلاش میکرده تا به زخمیها برسد و هر طرف به دنبال آنان می دویده است. به گفته او: "نه آمبولانسی به محل آمده بود نه پلیسی." او معتقد است کسانی که زخم برداشته بودند اگر زودتر برای شان رسیدگی میشد، شاید زنده میماندند.
بیشترین تلفات و خسارات مالی به شرکت خصوصی مخابراتی روشن که در نزدیکی محل حادثه بود، رسید. نزدیک به 35 کارمند آن کشته شدند و خسارات شدیدی به ساختمان این شرکت رسید.
در کنار آن اتاق تجارت و صنایع افغانستان اعلام کرده بود که این انفجار به سرمایه گذاران و بخش خصوصی افغانستان حدود 30 میلیون دلار خسارت وارد کرده است.