• جمعه, 10 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

سرزمین فلسطین چگونه توسط صهیونیست ها اشغال گردید؟

سرزمین فلسطین چگونه توسط صهیونیست ها اشغال گردید؟

نخستین فردی که موضوع مهاجرت یهودیان را به فلسطین مطرح می کند شخصی است به نام داوید روبین و شاگردش به نام سولومون مولوخ او را همراهی می کند و آنان از سال 1501 تا 1532 م می کوشند یهودیان را برای مهاجرت به فلسطین متشکل کنند و از همین تاریخ، آیین یهودی به صورت ارتباطی قوی درآمده که یهودیان را از هر ملت و کشوری به سوی خود می خواند این تحول را از جمله مهم ترین مقدمات ظهور صهیونیسم معرفی می کنند که بزودی پرده از روی ماهیت صهیونیستی خود برگرفت.

در سال 1650 م جنبش «منشه بن اسرائیل» پدید آمد. این جنبش خواهان تجمع یهودیان در خاک انگلیس بود تا از آن جا برای مهاجرت به فلسطین تجهیز شوند.

در سال 1810 سرمایه دار یهودی به نام «مایرآنسلم روچیلد» پولی هنگفت برای خرید زمین های فلسطین و بخشیدن آن به یهودیان پرداخت کرد تا از این راه مقدمه استعمار «اراضی مقدسه» را فراهم کرده باشد. از آن پس تلاش یهودیان متنفذ برای کوچاندن یهودیان مقیم امپراطوری عثمانی به منطقه فلسطین آغاز شد. از سال 1879 م بود که تلاش یهودیان که از سوی جلسات جمعیت دوستداران صهیون[1] هدایت می شد بر این مسئله متمرکز گشت که باید گروه های متعددی در فلسطین تاسیس کنند و به فعالیت های تجاری و کشاورزی به نحو جدی بپردازند. در این مسیر خانواده روچیلد اقدامات بسیاری به انجام رساندند و چنین گروه هایی که مقدمه سلطه یهودیان را بر فلسطین فراهم می کرد در لهستان و روسیه تزاری تاسیس شد. در پی کشتار یهودیان در روسیه به دنبال ترور الکساندر دوم امپراطور روسیه یکی از رهبران یهودی همه افراد یهودی را به مهاجرت به فلسطین دعوت نمود در این مقطع سه هزار یهودی به فلسطین مهاجرت کردند. در دو دهه پایانی قرن 19 م یهودیان روسیه عمده ترین موج مهاجرت به فلسطین را به خود اختصاص دادند و در واقع هسته های اصلی گروه های استعماری سلطه صهیونیسم را تشکیل دادند و موفق شدند نخستین هسته های وطن ملی را بنیاد نهند.[2]

البته ایده صهیونیسم و تشکیل دولت یهود توسط تئودر هرتزل لهستانی در قالب یک نظریه ای در آمد که این فکر در کتاب «دولت یهود» توسط هرتزل منعکس گردید.

در ماه اوت سال 1897 م نخستین کنگره جهانی صهیونیست ها در سوئیس تشکیل گردید و بزرگترین سرمایه داران یهودی در آن شرکت جستند هرتزل در نطق افتتاحیه این کنگره گفت: «ما در این جا گرد آمده ایم که نخستین سنگ بنای دولتی را که پناهگاه ملت یهود خواهد بود، بر زمین نهیم» هدف اصلی هرتزل که در واقع آن را می توان مؤسس دولت صهیونیست اسرائیل دانست، ایجاد یک دولت یهودی با ملیتی مجزا بود. تئودر هرتزل یهودیان را قومی غیر قابل ادغام در دیگر اقوام می دانست و آن ها را تشویق به افزایش یک روح ملی یهودی در درون خود می کرد.

تئودر هرتزل برای ایجاد یک جو مظلومیت برای یهودیان نیاز به روحیه یهود ستیزی ساختگی داشت تا از این راه یهودیان را وادار به فرار و مهاجرت به اسرائیل نماید لذا برای صهیونیسم مسئله قتل عام یهودیان در برخی کشورها و دامن زدن به آن می توانست در ایجاد یک جو مظلومیت برای یهودیان مورد بهره برداری قرار گیرد تا اینکه یهودیان در قالب یک دولت یهود گرد هم جمع شوند و از دیگر اقوام جدا گردند.

برای همین است که هرتزل می گوید: «یهودیان قوم منحصر به فردی هستند که نباید با دیگر اقوام مخلوط شوند» و در همین راستا واژه هایی همچون «قوم برگزیده»، «اسرائیل بزرگ»، «از نیل تا فرات» و این که «این زمین به ما وعده داده شده و ما بر آن حق داریم» اساس جنبش صهیونیسم قرار گرفت و با این رویکرد نژاد پرستی نهضت جهانی صهیونیسم برای مهاجرت یهودیان به فلسطین و تشکیل دولت یهودی اسرائیل تلاش کرد و این امر همان سوء استفاده ای بود که صهیونیسم سیاسی از برخی از باورهای یهود داشت یعنی در باور و اعتقاد یهودیان این موضوع مطرح بوده است در آخر الزمان سلطنت خداوند شکل می گیرد و بشریت به سوی سرزمین هایی که تورات، آن را محل سکونت موسی (علیه السلام) و عیسی (علیه السلام) معرفی کرده است روانه خواهند شد امّا در این اعتقادات هیچ گاه آرزوی ایجاد یک دولت و یا هر نوع سلطه ای بر فلسطین نبوده است امّا صهیونیسم و انجمن یهود همان طوری که اشاره کردیم مدعی بودند فلسطین زمین وعده داده شده به ماست و ما بر آن حق داریم[3]

به رغم این که به تحریک صهیونیسم جهانی، سیل مهاجران یهودی به سوی فلسطین در مدت زمانی کوتاه عملی شد و صهیونیست ها به واکنش اعراب فلسطین هیچ توجهی نکردند در سال 1907 مراحل یورش یهودیان را به فلسطین و تشکیل گروه های مسلح طرفدار سلطه بر سرزمین فلسطین را شاهد هستیم. در سال 1914 با آغاز جنگ جهانی اول یهودیان فلسطین اقلیتی هشتاد هزار نفری در فلسطین بودند، قابل ذکر است در همین سال ها یعنی در سال 1916 آلمان ها در شهر فرانکفورت در آرشیو مخصوص خانواده «روچیلد» نقشه ای پیدا کردند که به نام کشور اسرائیل تهیه شده بود این نقشه شامل فلسطین، اردن، سوریه، لبنان، عراق، شبه جزیره سینا، دلتای نیل و حومه آن در شمال حجاز بود البته نقشه های توسعه طلبانه امروز اسرائیل به هیچ وجه آن نقشه را تکذیب نمی کنند.

در سال 1917 «لرد بالفور» وزیر خارجه انگلیس اعلامیه معروف به خود را صادر کرد و به صهیونیست ها نوید داد که از تشکیل وطن ملی یهودیان در فلسطین پشتیبانی می کند.

جمعیت مهاجران یهودی تا سال 1936 م که انقلاب سراسری مردم فلسطین آغاز شد به حدود چهار صد هزار نفر رسید که در قالب گروه های طرفدار سلطه یهود و صهیونیسم به زندگی در اراضی اشغالی پرداختند. در این روزها اعتصاب عمومی توسط مردم فلسطین انجام گرفت و تا شش ماه زد و خورد میان مردم فلسطین و یهودیان ادامه داشت و افراد بسیاری از هر دو طرف کشته شدند در واقع این اقدام خود جوش ملت مظلوم فلسطین اولین گام در راه مقابله با مهاجرت یهودیان بود.

از سال 1917 م تا 1948 م فلسطین در اشغال انگلیس بود یعنی با فروپاشی عثمانی و پایان جنگ جهانی اول در سال 1918 جامعه ملل حق سرپرستی و قیمومیت فلسطین را به انگلستان واگذار کرد و این کشور از سال 1921 تا اواسط جنگ جهانی دوم قدرت بلامنازع در امور فلسطین بوده است.

انگلستان و بعد از آن آمریکا کمک به یهودیان برای هجرت و اقامت در فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل پرداختند. فلسطینیان هم به این مسئله اعتراض کرده و به مبارزه برخاستند و به این ترتیب انقلاب براق در سال 1929م و انقلاب قسام در سال 1935 م و انقلاب بزرگ (1936ـ 1939) انجام گرفت. [4]

بعد از عقب نشینی دولت انگلستان از سرزمین اشغال شده فلسطین، صهیونیست ها در تاریخ 14\ 5 \ 1948 در این سرزمین ها اعلام موجودیت کردند و به توسعه آن پرداختند.

البته در سال 1946، مجمع عمومی سازمان بین الملل، ضمن رای به تقسیم سرزمین فلسطین به دو کشور اسرائیل و فلسطین، قیمومیت بیت المقدس را به سازمان ملل وانهاد. در سال 1947 دولت انگلستان سرزمین فلسطین را به سازمان ملل تحویل داد البته انگلستان به رغم همه این اقدامات ظاهری، تا سال 1949 نفوذ خود را بر آن سرزمین هم چنان حفظ کرد و در حالی که سازمان ملل متحد در حال طرح مسئله تجزیه فلسطین بود و دو طرح مطرح بود یکی فلسطین را به دو دولت عربی و یهودی تقسیم می کرد و قدس به عنوان یک منطقه بین المللی تحت حمایت سازمان ملل متحد قرار می گرفت و طرح دوم تشکیل یک دولت فدرال مرکب از دولت های یهود و عرب بود و قدس به عنوان پایتخت انتخاب می شد در این زمان است که تحرکات صهیونیستی در سطح وسیعی انجام می گیرد بدین ترتیب پس از تصویب قطع نامه تجزیه در نوامبر 1947 خشونت و درگیری بین اعراب و یهودیان به ویژه فلسطینی ها گسترش پیدا می کند.[5]

با اعلام تجزیه این سرزمین نمایندگان دولت های عرب و پاکستان به پاخاسته و به این رای اعتراض می کنند و در این میان بحران فلسطین اوج گرفته و نیروهای داوطلب عربی برای نجات فلسطین در ژانویه 1948 وارد فلسطین شدند و بحران فلسطین وارد مرحله جدیدی می گردد و هشت سال بعد صهیونیست ها با حمایت انگلستان و فرانسه به مصر حمله می کنند و در جنگ شش روزه بقیه فلسطین و صحرای سینا (مصر) و بلندیهای جولان سوریه را به اشغال خود در می آورند و سی و چهار سال از اشغال فلسطین هنوز نگذشته بود که این قوم طماع به لبنان نیز حمله کرده و به اشغال آن می پردازند.[6]

البته فلسطینیان در این سال ها ساکت نماندند و در سال 1964 میلادی سازمان آزادی بخش فلسطین را تشکیل دادند و به مبارزه پرداختند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، انتفاضه فلسطینی ها علیه صهیونیست های غاصب در سال 1987 به اوج خود می رسد و جنبش مقاومت اسلامی (حماس) و حرکت «جهاد اسلامی» از دل انتفاضه بیرون آمده و این دو جریان شکل می گیرد و به مبارزه ادامه می دهد.[7]

در این سال ها همواره آمریکا و انگلیس از حکومت اشغالگر رژیم صهیونیستی حمایت کردند یعنی در سال 1948 اعلامیه دولت آمریکا مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل صادر گردید و این در حالی بود که مجمع عمومی سازمان ملل در حال بررسی مسئله بود پس از به رسمیت شناختن اسرائیل توسط آمریکا، شوروی دومین دولتی بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت در پی شناسایی اسرائیل، سردمداران آمریکا تصمیمات متعددی در جهت حفظ منافع اسرائیل اتخاذ کردند و در این باره کمک های مالی در قالب وام و کمک های نظامی و سیاسی می توان برشمرد و آمریکا اکثر قطع نامه های شورای امنیت بر علیه اسرائیل را وتو کرده است و به کمک همین آمریکاست که در 24 فوریه 1949، اسرائیل به عضویت سازمان ملل درآمده است.[8]

در پی تاسیس دولت اسرائیل جمعیت فراوانی از فلسطینی ها اعم از مسلمان و مسیحی آواره شدند و پس از پایان جنگ اسرائیل اجازه ورود به این آوارگان را به فلسطین ندادند.

در این راستا در سال 1949 قطع نامه 194 سازمان ملل مبنی بر بازگشت فلسطینی ها به سرزمین مادری شان مورد مخالفت اسرائیل قرار گرفت و حتی در مسئله بین المللی شدن بیت المقدس در قطع نامه 181، دولت اسرائیل مخالفت نمود. و اسرائیل بیت المقدس غربی را در جنگ 1948 و بیت المقدس شرقی آن را در 1967 به تصرف خود در می آورد و آن را به طور رسمی پایتخت ابدی اسرائیل می خواند.

این سیری بود از تاریخ اشغال گری و تجاوزات رژیم صهیونیستی و سرنوشت فلسطینی ها و رانده شدن از سرزمین مادری شان و حمایت های انگلستان و آمریکا از رژیم اشغال گر و سکوت و مماشات جامعه بین الملل و بعضاً تاثیرات خیانت آمیز سازمان بین الملل به ملت مظلوم فلسطین به امید آن روزی که فلسطینی ها با مبارزات خود سرزمین فلسطین را از چنگ اشغال گران در آورده و قدس شریف در اختیار مسلمانان قرار گیرد.


پی‌نوشت‌ها:
[1]. نام جنبش صهیونیسم از «کوه صهیون» (آرامگاه داود نبی(ع)) گرفته شده است که در اورشلیم قرار دارد. (ر.ک: به دانشنامه سیاسی، داریوش آشوری، انتشارات مروارید، ص 226) همچنین برای صهیونیسم معانی دیگری چون کوه بر آفتاب، شهر برگزیده خدا، شهر مقدس آسمانی، آرزوی قوم خداوند شده است (ر.ک: رسالت 5 / 9 / 84 «صهیونیسم سیاسی، حسین محمدی سیرت، ص 7)
[2]. ر.ک: به ضمیمه روزنامه رسالت (منشور 38) آبان 83، ص 6.
[3]. ر.ک به روزنامه رسالت «صهیونیسم سیاسی»، محمدی سیرت، حسین، آبان 83، ص 7.
[4]. ر.ک: ضمیمه روزنامه رسالت (ندای رهایی) 5 آبان 84، ص 11.
[5]. همان.
[6]. ر.ک: ضمیمه روزنامه رسالت (ندای رهایی)، کسری صادقی زاده، س 3.
[7]. پیشین.
[8]. ر.ک: ضمیمه روزنامه رسالت (ندای رهایی) کسری صادقی زاده، ص 3.

  پربازدید ترین