• پنج شنبه, 09 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود

اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود

اگر ماهیت غاصبانه و عمق جنایات رژیم صهیونیستى بر جهان بشریت تبیین گردد، با تمام وجود درک خواهیم کرد که « اسرائیل یک غده ى سرطانى است » و اگر جلوى رشد و نمو آن گرفته نشود و ریشة آن خشکانده نشود، موجب هلاکت و نابودى بشریت و سلب آرامش و امنیت جوامع مختلف خواهد شد، چرا که آنچه براى آنان مهم است اجراى برنامه هاى خویش در جهت توسعه طلبی و اشغال گری بیشتر است و در این راستا، موانع بر سر راه شان را از بین خواهند برد، هر چند این مانع، خیل عظیم انسانى در نقطه اى از سرزمینى خاص باشد; چنان که در سرزمین هاى فلسطین، لبنان و بلندى هاى جولان آن را به اثبات رسانده اند .

بر این اساس است که حضرت امام خمینى(رحمه الله) بر عظمت خطر وجود اسرائیل در جهان بشریت و آثار زیانبار آن پى برده و بارها آن را گوشزد نموده است; چنان که ایشان مى فرماید:

من کراراً دولت ها را به خصوص ایران را از اسرائیل و عمال خطرناک آن تحذیر نمودم، این مادّه ى فساد که در قلب ممالک اسلامى با پشتیبانى دُوَل بزرگ جایگزین شده است و ریشه هاى فسادش هر روزى ممالک اسلامى را تهدید مى کند، باید با همت ممالک اسلامى و ملل بزرگ اسلام ریشه کن شود; اسرائیل قیام مسلحانه بر ضد ممالک اسلامى نموده است و بر دُوَل و ملل اسلام قلع و قمع آن لازم است; کمک به اسرائیل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت، حرام و مخالف با اسلام است; رابطه با اسرائیل و عمال آن، چه رابطه ى تجارى و چه رابطه ى سیاسى، حرام و مخالف با اسلام است، باید مسلمین از استعمال امتعه ى اسرائیل خوددارى کنند...[1]

در واقع با گذشت زمان، اهمیت کلام امام(رحمه الله) و بصیرت ایشان بیش از پیش نمایان مى گردد، باتوجه به عمق جنایات صهیونیست ها به عالم بشریت در عرصه هاى مختلف فرهنگى. سیاسى، اقتصادى و نظامى روشن مى گردد که آنها براى رسیدن به منافع و مقاصد خویش به هیچ یک از اصول انسانى پایبند نیستند; زیرا آنها ظاهر و باطن خود را در عرصه هاى مختلف چون صبرا و شتیلا و... نشان داده و بى رحمى خود را به اثبات رسانده اند، شرارت هاى صهیونیست ها در عرصه ى فرهنگى، در عالم خلقت بى سابقه بوده، آنان با تسلط بر خبرگزارى هاى جهان، مطبوعات، رسانه ها، سینما و تئاتر و... اغلب ارزش هاى انسانى را به انحطاط و نابودى کشانده اند و جوانان را به مفاسد اخلاقى سوق داده، و از بالندگى فکرى و شکوفایى استعداد آنان جلوگیرى نموده اند تا اهداف شوم خویش را در جهان پیاده نمایند.[2]

نمونه عینى و بارز شرارت آنها، پروتکل هاى دانشوران صهیون است که سیاست هاى صهیونیسم در زمینه هاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى در آن ترسیم شده است; در زمینه ى فرهنگى در پروتکل دوم چنین آمده است:

باید توجّه داشت که امروزه دولت ها ابزار بسیار مهمى در اختیار دارند که در آفریدن حرکت هاى فکرى و جریان هاى ذهنى به کار گرفته مى شود. این ابزار همان مطبوعات است. کار مطبوعات، که در قبضه ى ما هستند، مطرح کردن نیازهاى ضرورى و حیاتى و شکایات و درد دل هاى مردم است که با آفریدن عوامل نارضایتى و خشم به آن دامن مى زنند; چرا که مطبوعات تجسّم و مظهر پیروز شدن آزادى عقیده و بیان اند; امّا حکومت هاى «گوییم»[3] نفهمیدند که چگونه از این ابزار استفاده کنند، از این قدرتى که به دست ما افتاد و ما از طریق مطبوعات به آن قدرت حرکت آفرین و مؤثر رسیدیم، و خود همچنان پشت پرده باقى ماندیم. دست ما پر از طلاست و مى دانیم که این طلا را در مقابل دریاهایى از خون و عرق هاى ریخته شده به دست آوردیم. آرى، آنچه کِشتیم درویدیم. مهم نیست که ملت ما چقدر قربانى داده است; زیرا هر قربانى ما در پیشگاه خداوند با هزار قربانى «گوییم» برابری مى کند.[4]

یکى از ویژگى هاى اساسى رژیم صهیونیستى، وجود و تثبیت عقیدة خالص نژادپرستى است که در جاى جاى بخش ها، مؤسسات، هیئت ها، تصمیم ها و برخوردهاى آن ها، و هم چنین در تمامى عرصه ها و جهت گیرى ها ریشه دوانیده و در اندیشه ى آنان رسوخ کرده، رفتارها را تحت حاکمیت خود در مى آورد

صهیونیست ها  یهودیان را قومى برتر و داراى فضیلت و شرافت و دیگران را پست و منفور و در خدمت یهود مى پندارند.[5] حتّى آنها غیر یهودیان را در حدّ حیوانات و چهارپایان مى دانند.[6]

این اعتقاد آنها، سبب تنفّر و انزجار جامعة انسانى نسبت به آنها تا در طول تاریخ  شده است، و همین روح تبعیض نژادى یهودیان صهیونیست منشأ پیدایش اسرائیل غاصب بوده است.[7]

صهیونیست ها با همة وجود و از اعماق جان، معتقدند که از غیر یهودیان بالاتر، برتر، و ارزشمندترند; چنان که «ناهوم سوکوف» که صهیونیست ها او را از متفکران برجستة خویش مى دانند مى گوید: در میان ملل متمدن، یهودیان بى گمان خالص ترند.[8] همچنین «الى لوبل»، یهودى و تبعة اسراییل نیز مى گوید:

عملاً به اعراب ساکن اسرائیل فهمانیدند که به طبقة پست ترى تعلق دارند و پس از آن از این امر، ثمربخشى و به کار گرفتن دستگاهى با قوانین تبعیض را نتیجه گرفتند. تا آنجا که مى دانیم، هیچ کس جنبة قوانین فوق العاده را که براى اعراب ساکن اسرائیل حکم فرماست کتمان نمى کند.»[9]

«اسرائیل شاهاک» رییس کمیتة حقوق بشر اسرائیل در کتاب خویش آورده است:

در اسرائیل .... حیوانات و نباتات هم به یهودى و غیر یهودى دسته بندى شده اند. هدف نهایى دولت این است که طبقه بندى اشخاص را با روش مطلق و قاطع به سرحد طبقه بندى گوجه فرنگى هاى آن ها برساند.

وى هم چنین مى نویسد: تنها چیزى که در اسرائیل ممنوع اعلام شده (در مورد ازدواج)، ازدواج دو نفر از دو دین متفاوت است.[10]همچنین «ل پینکر» نیز دربارة «اصالت» نژاد یهود چنین مى گوید:

یهودیان را نیز مانند سیاهان و زنان باید آزاد کرد; امّا این امر براى ایشان، یعنى یهودیان، صورت ناجورترى دارد; زیرا برخلاف سیاهان، آنها به نژادى اصیل تعلّق دارند.[11]

«ماکس نوردو» در سال 1897 طى بیانیه اى، یهودیان را مردمى کوشاتر و تواناتر از متوسط اروپائیان و آسیایى ها و آفریقایى ها را مردمى بى حال و تنبل مى شمارد.»[12]

صهیونیست ها هر آنچه را مانع فعالیّت زیانبخش خویش مى شود نادیده مى گیرند و یا آن را به صورتى جز آنچه هست جلوه مى دهند. دانشوران و سیاستمداران صهیونیست مى دانستند که براى رسیدن به هدف هایشان باید بر احساس قومیت افراطى (یعنى خالص ترین نژاد در میان ملل متمدّن) تکیه کنند.[13]

سیاست رژیم صهیونیستی، براساس اصول تفکّر تبعیض نژادى صهیونیسم استوار شده است. دکتر حامد ربیع، از دانشمندان عرب، این واقعیت (تثبیت نژادپرستى در نظام سیاسى رژیم صهیونیستى) را این گونه بیان کرده است: «تبعیض نژادى، با تمام مظاهر و عناصر و پایة اساسى که دارد، یکى از ویژگى هاى متمایز کنندة وضع حکومتى اسرائیل در حال حاضر است ».[14]

پروفسور «روژه گارودى» اندیشمند مسلمان فرانسوى نیز معتقد است که نژادگرایى، سرآغاز و زمینة منابعى براى سیاست توسعه طلبانة رژیم صهیونیستى به شمار مى رود. صهیونیست ها معتقدند که آنها مردمى منتخب اند و دیگر ملّت ها باید در خدمت آن ها باشند. بر همین مبنا، سیاست غیر انسانى رژیم صهیونیستى در مورد حقوق عرب ها و محروم کردن آن ها از حقوق سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و بهره بردارى از سرزمین هاى اشغالى، توجیه مى شود. به این لحاظ، نژادپرستى صهیونیسم، نظامى کاملاً هماهنگ و الهام بخش قانون گذاران و دولت مردان اسرائیل است. این نژادپرستى، از همان اوّل تجسّم طرح تئودور هرتزل (بنا به گفته ى خود او در کتابش) به شمار مى رفت.[15]

انسان هاى تحت سلطة این رژیم، تنها به دلیل منشأ نژادى خود، به طور پیوسته و به صورتى قانونى در مهم ترین جنبه هاى زندگى مورد تبعیض قرار مى گیرند; چنان که «اسرائیل شاهاک» استاد دانشگاه بیت المقدس و رییس جامعة حقوق بشر اسرائیل در این باره مى نویسد:

این عقیدة دقیقاً سنجیدة من است که دولت اسرائیل، دولتى نژادپرست در ابعاد کامل این کلمه است، در زیر سلطة این دولت، انسان ها به دلیل منشأ نژادى خود به طور پیوسته و به صورتى قانونى در مهم ترین جنبه هاى زندگى مورد تبعیض قرار مى گیرند. این تبعیض نژادپرستانه همراه با صهیونیسم پا به عرصة وجود گذاشت و امروزه اساساً در همکارى با نهادهاى جنبش صهیونیستى در عمل پیاده مى شود. این اعتقاد خود را از طریق ارائه اسناد، متون قانونى و متن مقرراتى به اثبات خواهم رساند که هم اکنون نیز در اسرائیل معتبرند ( و هر اسرائیلى خواه ناخواه از آن ها آگاه است) و از سوى دولت اسرائیل به مرحلة اجرا در مى آیند.[16]

نژادپرستى رژیم صهیونیستى در سرزمین هاى اشغالى آن قدر نمود چشمگیرى داشته که سازمان ملل متحد، در سال 1975 م، ضمن قطعنامه اى، صهیونیسم را نوعى نژادپرستى خواند. هم چنین در کنگره هاى گوناگونى نیز که در این خصوص در سراسر جهان برگزار شده، اصول نژادپرستانة صهیونیسم و نقش آن در پایمال کردن حقوق عرب ها محکوم شده است. از جمله آخرین نمونه های محکومیت جهانی صهیونیست ها از سوی مجامع بین المللی جهانی محکومیت این رژیم در اجلاسی بود که  در سپتامبر ‌(4-16 شهریور 1380) در شهر دوربان آفریقای‌جنوبی‌تحت عنوان کنفرانس جهانی علیه نژادپرستی و تبعیض‌نژادی برگزار شد و طی آن حدود 3500 سازمان غیردولتی شرکت‌کننده در اجلاس، ‌رژیم‌صهیونیستی را به عنوان رژیمی نژادپرست محکوم کردند و از سازمان ملل خواستار بازگرداندن مصوبات مجمع عمومی (برابری صهیونیست با نژادپرستی)‌ و تنبیه و مجازات این رژیم شدند.

در این اجلاس نمایندگان آمریکا به منظور حفظ رژیم اسرائیل و برای پیشگیری از تصویب هرگونه اقدام فوری علیه رژیم‌صهیونیستی با تهدیدات گوناگون و ‌همراه اسرائیلی‌ها محل اجلاس را ترک کردند .

با وجود این، رژیم صهیونیستى، بدون اعتنا به محکومیت جهانى، از سال 1948 م، قوانینى را در سرزمین هاى اشغالى فلسطین و سپس در کنارة غربى و نوار غزه و جولان به اجرا گذاشت که در هیچ یک از کشورهاى دوران معاصر، نظیر آن دیده نشده است.[17]

رژیم صهیونیستی به دنبال توسعه طلبی برای تحقق اسرائیل بزرگ: صهیونیست ها باتوجه به ادعاهاى بى اساس همچون تشکیل حکومت یهودیان، ادعای ارضى نسبت به فلسطین و توسعه آن از نیل تا فرات و ... اقدام به تشکیل دولت صهیونیستى اسرائیل نمودند و براى رسیدن به این هدف، به کشتن هزاران انسان بى گناه و آواره کردن مردم مظلوم و بى دفاع فلسطین تمسک جسته و به هیچ یک از اصول انسانى توجه ننموده اند. و هم چنین براساس سیاست هاى اتخاذ شده از جانب پایه گذاران و سیاستمداران صهیونیستى، سرزمین هاى از نیل تا فرات از آن صهیونیست هاست و براى رسیدن به آن، باید نهایت تلاش خویش را به کار بندند; چنان که نُومن بنتوویچ معاون دولت اسبق فلسطین اشغالى در کتاب فلسطین یهودى مى گوید: «لزومى ندارد که فلسطین ایده آل محدود به همین حدود تاریخى موجود باشد و هدف ما در مرزهاى آن محبوس گردد. اجتماع یهودى مى تواند مرزهاى فلسطین آینده را به همان وسعتى که در تورات به آن ها وعده داده شده توسعه دهد». محض اطلاع بهتر است بدانیم وعدة تورات در مورد وسعت فلسطین آیندة یهود، از دریاى مدیترانه تا فرات و از لبنان تا رود نیل پیش بینى شده که بایستى با دست برگزیدة یهود اداره شود».[18]

ویلهلم دیبل رهبر نهضت صهیونى در فلسطین طى یکى از نطق هایش مى گوید:

ما فعلاً موافق با تعیین حدود آیندة اسرائیل نیستیم; زیرا تا قدرت داشته باشیم براى توسعة خاک کشور آینده مان خواهیم کوشید.[19]

مناخیم بگین رهبر نهضت و جمعیت یهودى ضمن خطابه اى در تل آویو مى گوید:

اسرائیل موجود فقط یک پنجم خاکى است که باید از پدران ما در دست ما باشد و این وظیفة ماست که چهارپنجم را با فعالیت و پشتکار به دست آوریم.[20]

بن گوریون طى نطقى در جشن فارغ التحصیلى دانشکدة افسرى یهودى در مارس 1949 میلادى گفت:

در آینده جنگ را حرفة اصلى مردم اسرائیل مى نماییم تا بر تمام نقاط مورد نظرمان دست یابیم و تمامى ملت یهود را در خاک آبا و اجداد که مرز غرب و شرق آن دو رود نیل و فرات است جمع مى کنیم.[21]

توسعه طلبى و شعار «از نیل تا فرات» چنان مورد توجّه سیاستمداران صهیونیستى قرار گرفته که حتى شعار رسمى پارلمان اسرائیل جمله ى «اى اسرائیل حدود تو از فرات است تا نیل»[22] است. طبق نقشة ملّى یهودیان هدف آن ها سراسر فلسطین، اردن هاشمى، سوریه، لبنان، قسمت اعظم عراق و منطقة وسیعى از خاک مصر شامل شبه جزیرة سینا و دلتاى رود نیل مى باشد. اغلب یهودیان پا را فراتر نهاده، چشم طمع به اراضى جنوبى «عقبه» که «مدینه» در آن واقع است دوخته اند، چرا که معتقدند اراضى حجاز در زمان قبل از اسلام به آن ها تعلق داشته است.[23]

بنابراین صهیونیست ها و در رأس آن رژیم صهیونیستى اسرائیل در همة زمینه ها داراى پرونده اى سیاه هستند و شاید بتوان گفت هیچ گروه و نژادى به اندازه ى صهیونیست ها نسبت به جهان بشریت مرتکب ظلم و ستم نشده اند، در واقع بررسى جنایت هاى صهیونیسم در عرصه هاى مختلف، به ژرف اندیشى کلام حضرت امام(رحمه الله) پى خواهیم برد. آن مرد الهى از همان ابتداى تشکیل دولت جعلی اسرائیل فریاد برآورد و خطر آن را بر عالم بشریت، به ویژه جهان اسلام اعلام نمود و نیز فرمودند: کراراً گفته ام و شنیده اید: « اسرائیل به این قراردادها اکتفا نمی کند و حکومت اعراب را از نیل تا فرات غصبی می داند»[24]، ولى متأسفانه سران کشورهاى اسلامى از خواب غفلت بیدار نشدند، در نتیجه وجود این غده سرطانى عالم گیر شد و خطر آن هر روز دنیاى بشریت به ویژه عالم اسلام را تهدید مى کند، به همین دلیل است که باید گفت؛ اسرائیل محکوم به نابودی است.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. امام خمینى(ره)، صحیفه ى نور، ج 1، ص 139، تاریخ سخنرانى: 1346/3/18 شمسى.
[2]. براى اطلاع بیش تر ر.ک: زیاد ابو غنیمه، یهود در فرهنگ، تبلیغات و رسانه هاى غرب، ترجمه ى عبدالفتاح احمدى، چاپ اول، تهران: مؤسسه فرهنگى، پژوهشى ضیاء اندیشه، 1380 شمسى، ص 2793.
[3]. «گوییم» در نظر صهیونیست ها «غیر یهود» را شامل مى شود که در خدمت یهود باید باشند و حکم چهارپایان را دارند.
[4]. عجاج نویهض، پروتکل هاى دانشوران صهیون، ترجمه ى حمیدرضا شیخى، چاپ اول، مشهد: بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1373، ص 262.
[5]. جعفر مرتضى الحسین العاملى، الصحیح من سیره ى النبى الاعظم، ج 4، ص 119.
[6]. همان.
[7]. ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، (تهران; دارالکتب الاسلامیه، چ 17، 1373 شمسى)، ج 1، ص 324.
[8]. یورى ایوانف، صهیونیسم، ترجمه ى ابراهیم یونسى، (تهران; مؤسسه ى انتشارات امیرکبیر، چ سوّم، 2536)، ص 76.
[9]. همان.
[10]. یورى ایوانف، جهان زیر سلطه ى صهیونیسم، (بى جا، انتشارات سپاه، 1361)، ص 108 و جریس صبرى والى لوبل، صهیونیسم در فلسطین، (بى جا، انتشارات توس، 1350)، ص 50.
[11]. یورى ایوانف، همان، ص 109.
[12]. یورى ایوانف، همان، ص 75 ـ 76.
[13]. همان، ص 76.
[14]. حامد عبدالله ربیع، العنصریه ى الصهیونیه و منطق التعامل السیاسى فى التقالید الغربیه، ص 149، (به نقل از روزنامه ى جمهورى اسلامى، 13/ 6 / 1380، ص 7.
[15]. روژه گارودى، ماجراى اسرائیل صهیونیسم سیاسى، ترجمه ى منوچهر بیات مختارى، ص 109.
[16]. اسرائیل شاهاک، صهیونیسم، نژادپرستى عریان، ترجمه  اصغر تفنگساز ص 212 ـ 211.
[17]. روزنامه جمهورى اسلامى، 13 / 6 / 1380، ص 7.
[18]. روزنامه ى جمهورى اسلامى، مورخه ى 25/1/1380، ص 9.
[19]. ولى الله یوسفیه، شهر نفرین شده، ص 98.
[20]. همان.
[21]. همان.
[22]. حدودُکَ یا اسرائیل بین الفراتِ الى النیلِ.
[23]. روزنامة جمهورى اسلامى، 25/1/1380، ص 9.
[24]. امام خمینی، کلمات قصار، ص 149

  پربازدید ترین